دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۳۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

⭐️ترس


ترس ارتعاشی بسیار قوی دارد.هرجا که هستید هر کاری که میکنید این ترس را که اگر نشود چه کنم اگر خیانت کند چه کنم اگر پولم کم‌شود چه کنم اگر ورشکست شوم چه کنم...وهزاران ترس کوچک وبزرگ دیگر را...رها کنید

با ترستان روبه رو شوید...


همه انسانها می ترسند ترس از بیماری ترس از دست دادن عزیزان و......

اما اشخاصی موفق می شوند که ترس را به زانو در بیاوردند وارتعاش شجاعت وجسارت از خودشان بدهند..


می ترسیم کاری را شروع کنیم می ترسیم پولمان را خرج کنیم می ترسیم همسرمان را آزاد بگذاریم می ترسیم تصادف کنیم می ترسیم شغلمان را عوض کنیم ....

همه اینها از کم‌ایمانی می آید مگر به خداوند واینکه در هر امری پشتیبان ماست ایمان نداریم مگر خلقت هستی در خدمت ما نیست مگر این دنیا پر از فراوانی نیست..مگر ما ذهنی قدرتمند نداریم مگر بازوی بلند آن یگانه زیر دستان ما نیست..

پس چرا اینقدر می ترسیم...چرا با ترس خود آن را بیشتر به خود جذب میکنیم..

ترس قدرتی ندارد شیطان قدرتی ندارد زمزمه های منفی قدرتی ندارد در برابر من وشما ی قدرتمند فقط خداست که از ما قدرتمندتر است وفقط اوست که کنار ماست پس دل به او دهیم وایمان قوی کنیم تا کوهها را به حرکت دربیاوریم...


خداوند نور ونجات همه ماست

از که واز چه باید بترسیم....


@zendegeesaalem🧘‍♀🌷

باران بارانی
۱۲ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

و چون در دریا به شما خوف و خطری رسد در آن حال به جز خدا همه آنهایی که به خدایی می‌خوانید از یاد شما بروند، و آن‌گاه که خدا شما را به ساحل سلامت رسانید باز از خدا روی می‌گردانید، و انسان بسیار کفر کیش و ناسپاس است.(۶۷) آیا مگر ایمنید از این که شما را در خشکی زمین فرو برد یا (تندباد غضبش) بر سرتان سنگ بارد، آن‌گاه بر خود پناه و نگهبانی نیابید؟! (۶۸) یا مگر از آن ایمنید که بار دیگر خدا شما را به اراده خود به دریا برگرداند و تندبادی بفرستد تا همه را به کیفر کفر به دریا غرق سازد؟ آن‌گاه کسی را از (قهر) ما بدان غرقه کردن دادخواه و فریادرس خود نیابید؟!(۶۹) و محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم. (۷۰) 

باران بارانی
۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام


من روزهای زوج را بیشتر دوست دارم چون ماشینم زوجه از توی طرح میام و حدود بیست دقیقه ز.دتر میرسم اداره. امروز هم ساعت 7 رسیدم اداره. خیلی سرحال و انرژی. 

یادم افتاد که دیشب ورزش های کششی روزانه را انجام ندادم. رفتم نمازخونه. ورزشم را انجام دادم. بعد نیت کردم و قران را باز کردم. 


نیتم در مورد افکاری بود که از ذهنم بیرون نمیره و داره من رو دیوونه میکنه. یه لحظه قیافه مح از جلوی چشمم دور نمیشه. همش دارم میبینمش. خدایا نکنه دارم دیوونه میشم؟؟؟؟؟؟ خلاصه قران را باز کردم و سوره اسرا اومد.  و معنی اولین آیه این بود که "زمانیکه انسان ها در سختی و رنج قرار میگیرند به یاد خدا می افتند و وقتی اون سختی از بین میره خدا را فراموش میکنند و انسان بسیار کفرکیش و ناسپاس است."


البته این خلاصش  بود. البته من منظور اصلی را نفهمیدم ولی میدونم منظورش این بود که باید بیشتر صبر کنم و شکرگزار باشم. دیشب نماز هم نخوندم. کلا وضع روحیم بد نبود.


کلا با آ چت کردم. اونهم بهم گفت که باید صبور باشم شکرگزار  و اجازه بدم زمان بگذره. صبور بودن برای یه فروردینی خیلی کار سختیه. خیلی سخت.


اینکه همیشه به فکرش هستم و دارم میبینمش خیلی برام سخته. خیلی سخته. کسی که من را ترک کرده و گفته تمایلی به هیچ رابطه ای نداره ولی من حتی یک لحظه هم نمیتونم فراموشش کنم.

الان دعای شب و روزم این شده که خدا اون ادم را از توی ذهنم پاک کنه.


فقط وقت هایی که خودم در حال صحبت کردن هستم و یا کاری را با تمرکز زیاد انجام میدم بهش فکر نمیکنم.


خدایا کمکم کن فراموشش کنم.



باران بارانی
۱۰ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

دوروز پیش یک کار خوب انجام دادم.

من اتاقم در شرکت تغییر کرده. وقتی اومدم توی این اتاق کسی نبود و من تنها بودم. منهم جای خوب کنار پنجره را که روبروی کولر بود را انتخاب کردم برای خودم و نشستم. خیلی جای خوبی بود.


دو روز بعد یه خانومی از همکارانم هم به همون اتاق اومد. این خانوم خیلی چاق هست و البته بسیار گرمایی. منم به دلم افتاد که جامو بهش بدم. اونروز هم هوا بسیار گرم بود. تو دلم با خدا صحبت کردم و به خدا گفتم : خدایا من جامو میدم به خانوم ر که راحت تر باشه تو هم کمک کن من بتونم گرما را راحت تحمل کنم.


باهاش صحبت کردم و گفتم: میتونه بیاد جای من بشینه. پرسید: یعنی تو گرمایی نیستی؟ گفتم: منهم گرمایی هستم ولی نه به اندازه شما. خلاصه خیلی خوشحال شد و جامون را با هم عوض کردیم.


از اونجایی که خدا هیچ کار خیری را بی پاسخ نمیذاره و خیلی زود جواب میده از روز بعد کولر انقدر خوب شد و انقدر هوای اتاق مطبوع و دلپذیر شد که کولر را گذاشتیم روی کمترین درجه و بعضی وقت ها هم خاموش می کنیم.


خدایا شکرت.


(این مطلب را فقط با این نیت مینویسم که باز هم برای خودمون تکرار کنیم که خدا حواسش به همه چیز هست)

باران بارانی
۱۰ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر


شعاع مهربانیت را

 

روز به روز زیادتر کن

 

آنقدر که روزی بتوانی

 

همه را در آن جای دهی

 

آن وقت تا خدا فاصله ای نیست . . .


منبع

باران بارانی
۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من

گر از قفس گریزم، کجا روم  کجا  من؟

کجا روم، که راهی به گلشنی ندانم

که دیده بر گشودم به کنج تنگنا، من

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل

چو تخته پاره بر موج رها رها رها  من

ز من هرآنکه او دور  چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک  از او جدا  جدا  من

نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟

که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟

ستاره ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته  ای دوست! هوای گریه با من ...

باران بارانی
۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

این دعا را یکی از دوستانم برام فرستاده. دیدم خیلی زیباست اینجا نوشتم همه بخونن.



دعای زین العابدین(ع) در سختی و گرفتاری

حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام: خدایا مرا بر مشقت طاقت، و بر بلا صبر و بر فقر قدرت نیست، پس روزیم را باز مدار، و مرا به خلق خود وا مگذار. بلکه تو خود به تنهائی حاجتم را بر آور.

و کار مرا بعهده گیر، و مرا منظور نظر خود ساز، و در همه کارهایم با چشم لطف بنگر. زیرا اگر مرا به نفس خود وا گذاری از اداره آن فرو مانم و آنچه را که صلاح نفس من در آن است بر پا ندارم، و اگر مرا به خلق خود وا گذاری روی بر من ترش کنند و اگر بر عهده خویشانم موکول کنی محرومم سازند. و اگر عطا کنند عطائی کم و بی‏ برکت دهنده و منتی فراوان نهند. و نکوهشی بسیار کنند.

خدایا پس به فضل خود بی ‏نیازم کن، و بدست عظمتت زیر بازویم را بگیر، و بر پایم‏دار و به توانگری خود دستم را گشاده ساز. و به رحمتت بی‏ نیازم کن.

خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا از حسد برهان و از گناهان بازدار، و از کارهای حرام توفیق پرهیز بخش و بر ارتکاب معاصی دلیرم مکن و مرغ دلم را در شاخسار لطف و رحمت خود به پرواز دار و به هر شهد و شرنگ که از جام تقدیر تو به کامم در آید شادم ساز.



متن دعا:

اللّهُمّ لَا طَاقَةَ لِی بِالْجَهْدِ، وَ لَا صَبْرَ لِی عَلَی الْبَلَاءِ، وَ لَا قُوّةَ لِی عَلَی الْفَقْرِ، فَلَا تَحْظُرْ عَلَیّ رِزْقِی، وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی خَلْقِکَ، بَلْ تَفَرّدْ بِحَاجَتِی، وَ تَوَلّ کِفَایَتِی.

وَ انْظُرْ إِلَیّ وَ انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی، فَإِنّکَ إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی نَفْسِی عَجَزْتُ عَنْهَا وَ لَمْ أُقِمْ مَإ؛پ‏پّ‏ّ فِیهِ مَصْلَحَتُهَا، وَ إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی خَلْقِکَ تَجَهّمُونِی، وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِداً، وَ مَنّوا عَلَیّ طَوِیلًا، وَ ذَمّوا کَثِیراً.

فَبِفَضْلِکَ، اللّهُمّ، فَأَغْنِنِی، وَ بِعَظَمَتِکَ فَانْعَشْنِی، وَ بِسَعَتِکَ، فَابْسُطْ یَدِی، وَ بِمَا عِنْدَکَ فَاکْفِنِی.
اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ خَلّصْنِی مِنَ الْحَسَدِ، وَ احْصُرْنِی عَنِ الذّنُوبِ، وَ وَرّعْنِی عَنِ الْمَحَارِمِ، وَ لَا تُجَرّئْنِی عَلَی الْمَعَاصِی، وَ اجْعَلْ هَوَایَ عِنْدَکَ، وَ رِضَایَ فِیمَا یَرِدُ عَلَیّ مِنْکَ، وَ بَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی وَ فِیمَا خَوّلْتَنِی وَ فِیمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیّ، وَ اجْعَلْنِی فِی کُلّ حَالَاتِی مَحْفُوظاً مَکْلُوءاً مَسْتُوراً مَمْنُوعاً مُعَاذاً مُجَاراً.
باران بارانی
۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

الن در گوگل سرچ کردم "سوره های آرامبخش" و این مطلب را در تبیان پیدا کردم که به نظرم زیبا اومد:

دو داروی آرام بخش در قرآن


دیشب در سریال پدر بالاخره حامد و لیلا ازدواج کردند. خیلی زیبا بود. من نمیدونم چرا بغض داشتم به نظرم خیلی زیبا بود. خیلی زیبا. خیلی زیبا. انقدر زیبا که دلم خواست ولی لب از لب باز نکردم و همونجا خودم را سرزنش کردم که دیگه به این مسایل فکر نکنم.


این روزها تو خونه هم خیلی آرومم. کمتر تجزیه و تحلیل میکنم. کمتر غر میزنم. فقط سعی میکنم بیش از پیش ارامش خودم را حفظ کنم و کمتر کسی را ناراحت کنم.

سعی میکنم به چیزهایی که دارم فکر کنم.


امروز یه جلسه مهم داریم. همه چی خوبه.

باران بارانی
۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۸:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

شکر خدا امروز صبح جلسه داشتیم و همه چی خیلی خوب پیش رفت.  فردا هم یک جلسه داریم که اونهم به یاری خدا خوب پیش خواهد رفت. پروژه داره وارد مراحل سخت خودش میشه.


دیشب تا حالا همش تو فکرم که چجوری رابطه صمیمانه تری با خدا داشته باشم و چجوری ایمانم را تقویت کنم.


دیشب دوباره سریال "پدر" را دیدم. چقدر شرم و حیای حامد را دوست دارم. چقدر سکوت و آرامش اون رو دوست دارم. چقدر اون سکانسی که در اتاق لیلا را باز کرد و رفت داخل دوست داشتم. بعد نشست و باهم صحبت کردن. چقدر اون سکانسی را که ناراحت بود و رفت قران را باز کرد دوست داشتم.  جقدر اون سکانسی را که جواب تلفن لیلا را داد و براش قران خوند دوست داشتم. چقدر دیشب همه چی زیبا بود.


خدایا تو خودت از اسرار ناگفته ما باخبری. خدایا خودت بهتر میدونی چی تو دل ما میگذره. خدایا شکرت.


از دیشب همش داشتم فکر میکردم چجوری رابطه بهتری با خدا داشته باشم. چطور ایمانم را قوی تر کنم. چطور ایمانم انقدر قوی باشه که مثل حامد آرومه آروم باشم.


آرومه آرووووووووووووووووووووووووم.

دارم همه تلاشم را انجام میدم.

باران بارانی
۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

آدم خوب قصه های من
دلتنگت شده ام !
حجمش را میخواهی ؟؟؟
خدا را تصور کن ...

باران بارانی
۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر