دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۳۹ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

قایقی خواهم ساخت 
خواهم انداخت به آب. 
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق 
قهرمانان را بیدار کند.

قایق از تور تهی 
و دل از آروزی مروارید، 
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران 
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان 

همچنان خواهم راند 
همچنان خواهم خواند 
«دور باید شد، دور. 
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود
دور باید شد، دور 
شب سرودش را خواند، 
نوبت پنجره هاست.» 
همچنان خواهم راند 
همچنان خواهم خواند

باران بارانی
۳۱ تیر ۹۷ ، ۱۴:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

من  کسی را بلاک نکردم.


سلام پول چک دومم فردا اکی میشه. خداراشکر. همه چی داره به خوبی پیش میره.


توی کار هم شکرخدا همه چی داره اکی میشه. همه چی ارومه. همه چی بدون استرس داره جلو میره.

منم حالم خوبه. دیروز پنج تا امپول زدم. هم کمبود ویتامین دی3 داشتم و هم کمرم گرفته بود. 3 تا صبح و دوتا عصر.

من سال قبل هم همچین کمردردی داشتم. وزنم زیاد شده بود و ورزش هم نمیکردم. باید دوباره شروع کنم به رژیم و پیاده روی. پارسال بدون دکتر رفتن حال خودمو خوب کردم. امسال هم همین کار را خواهم کرد.


دیروز شماره مح را در تلگرام چک کردم. دیدم یه اعلامیه فوت گذاشته توی پروفایلش. اعلامیه مربوط به یه خانوم بود که هم فامیلیه خودش بود. شاید عمه اش بود.


من دیگه سرد شدم. شمارش را کلا از روی گوشیم پاک کردم. ادم وقتی میرسه به ته خط دیگه از همه چی میگذره. مح خیلی بد با من صحبت کرد. گفت دیگه هیچ حسی نداره و وقتی من داشتم تایپ میکردم گفت که نمیخواد پیام های منو بدونه و همونموقع من را از واتساپ بلاک کرد وای نمیدونم چرا از تلگرام بلاک نکرده بود. بهرحال دیگه فرقی نمیکنه. همه چی تمومه. حالا من گذاشتمش کنار. همه چی تموم شد.


دارم رو اهداف خودم تمرکز کنم. فاز دوم پروژه خرید خونه فردا تموم میشه و دیگه کاری ندارم تا وقتی که شند را بگیرم.


خدایا ممنونم که همه کارها را برام اسون میکنی. خدایا شکرت.


کلا رابطه من و خدا هم بهتر شده. وقعا ایمانم هر روز قویتر میشه. هرروز بیشتر از قبل به این نتیجه میرسم که بهترین دوستم خداست و فقط خداست که همیشه برام میمونه. همین موضوع باعث شده که عشق و علاقم به خدا هر روز بیشتر باشه.


خدای عزیز و مهربونم، ای بهترین دوست من، ازت ممنونم بخاطر همه چی حتی بخاطر الطافی که بمن داشتی و من حتی خبر ندارم.


باران بارانی
۳۱ تیر ۹۷ ، ۱۴:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

من امروز روز پراسترسی داشتم. خیلی پراسترس.

دیروز و امروز سر نوشتن قرارداد مستاجر اتفاقاتی برام افتاد که بیش از پیش احساس تنهایی کردم. 

البته میتونستم از دوستانم خواهش کنم که همراهم به بنگاه بیان ولی واقعا دیگه خجالت می کشیدم که مزاحم اونها بشم.

تنها رفتم تنها برگشتم. تنهایی یک عالمه پول نقد را بردم بانک. حتی برادرم باهام نیومد(با اینکه مادرم شب قبلش ازش خواسته بود که منو همراهی کنه). هیچکس.


زندگی پر از روزهای سخته ولی خب همه چی به خوبی و خوشی سپری شد. الان هم راضی هستم. یه مقدار دیگه از پول مونده که به امید خدا شنبه اماده میشه. هفته دیگه یه چک دارم. اونهم پاس بشه دیگه باید منتظر سند بمونم که فعلا توی شهرداری مونده.


خدایا ممنونم


باران بارانی
۲۸ تیر ۹۷ ، ۱۹:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

یکی از دوستانم بعد از مدتها جدال و کشمکش برگشته سر زندگیش و خداراشکر رابطش با همسرش خوب شده.


خدایا صدهزاربار سپاسگزارم.

از خدا خواسته بود که خدا فقط یه فرصت دیگه بهش بده و خدا داد. 

خدایا منم دوست دارم یه برای برای اخرین بار فرصت عاشق شدن داشته باشم. برای اخرین بار یه عشق ساده و بی الایش و بی ریا، بدون هیچگونه رنگ و دروغ. حالم از روابط احمقانه و پوچ بهم میخوره.

امروز سر نماز خیلی دعا کردم برای همه. برای خانوادم دوستانم فامیلم و...

مشهد هم بودم برای همه دعا کردم. 

یه خانومی از فامیل هامون که خیلی خانوم مهربون و مومنیه مدتیه در بستر بیماریه. اون لحظه ایکه چشمم به حرم امام رضا افتاد خیلی براش دعا کردم. خدا همه بیماران را شفا بده. خدا بهش استقامت بده که در مقابل بیماری مقاومت کنه.


من بعد از ده روز شنبه میرم سرکار.

ساعت کاری همچنان همون 6 صبح هست. 



باران بارانی
۲۸ تیر ۹۷ ، ۱۸:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

🌷🌷🌷

راضیم به رضای خدا


کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد.


همسایه ها به او گفتند:چه بد اقبالی!

او پاسخ داد:راضیم به رضای خدا


روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت.

همسایه ها گفتند:چه خوش شانسی!

او گفت:راضیم به رضای خدا


پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست.

همسایه ها گفتند:چه اتفاق ناگواری!

او پاسخ داد:راضیم به رضای خدا


فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند.

همسایه ها گفتند:چه خوش شانسی!

او گفت:راضیم به رضای خدا


 و این داستان ادامه دارد...

همانطور که زندگی ادامه دارد...

وخدا هیچگاه بنده اش را نمی آزارد...

که او عاشق ترین معشوق است


ازصمیم قلب میگویم:

      ✨راضیم به رضای خدا✨

🌷🌷🌷


@bakelasbashim

باران بارانی
۲۴ تیر ۹۷ ، ۱۰:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ﺍﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻣﯽ؟ 


گفت:ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ ﮐﺮﺩﻡ:

💐1.ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ! 


💐۲. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!


💐٣.ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ


💐۴.ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ! 


💐۵.ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣن ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ! 


ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ 5 ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽکنم.


@bakelasbashim

باران بارانی
۲۲ تیر ۹۷ ، ۲۰:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

💧مناجات زیبای دکتر چمران💧


💎خدایا ...

از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت

اما شکایتم را پس میگیرم ...

من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..

گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،

معنایش این نیست که تنهایم ...

معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...

با تو تنهایی معنا ندارد !

مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...!

❤️دوستت دارم ، خدای خوب من

@bakelasbashim

باران بارانی
۲۲ تیر ۹۷ ، ۲۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

این مدت که دنبال خونه بودم باعث شد ادم های اطرافم را بیشتر و بهتر از قبل بشناسم. یکی از دوستانم برام گنج العرش نذر کرد و 15 میلیون هم کمکم میکنه. وقتی هم دنبال خونه بودم کلی برام وقت گذاشت و باهام میومد بنگاه.

یه دوست دیگم که اونهم کلی برام وقت گذاشت و گفت میخواد وامش را بده بمن. البته من ازش نمیگیرم چون خودش توی شرایط بدتریه.

یه دوست دیگم اونهم باهام میومد بنگاه و بهم اعتماد به نفس داد که سریعتر تصمیم بگیرم و برام دوتا چک با مبلغ بالا کشید. من خودم برام سخته اینطوری به کسی اعتماد کنم. واقعا برام سخته.

اینها ادم هایی هستند که حتما تا اخر عمرم کنارم میمونن و همیشه اونها رو نگه میدارم. ادم هایی که ازش دارن باهاشون زندگی کنی.


خدایا ممنونم بخاطر این ادم های خوب که سر راهم گذاشتی. همه دارن بهم کمک میکنن. دوست داشتم حالا که خونه نوسازه خودم اولین بار برم داخلش و زندگی کنم. بازهم ناامید نیستم. درست میشه. هنوز کلی وقت هست.



باران بارانی
۲۲ تیر ۹۷ ، ۱۱:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

سه شنبه و چهارشنبه یعنی 19 و 20 تیر برای من روزهای خاصی بودند. روزهایی که یکی از بزرگترین معجزه های زندگیم اتفاق افتاد. من روز سه شنبه پس از جستجوهای خیلی زیاد یه آپارتمان کوچک نقلی پیدا کردم که با شرایط من میخوند. خلاصه خوشحال و خندان برگشتم خونه.

تصمیم گرفتم چهارشنبه عصر برم و قولنامه کنم. چهارشنبه صبح از بنگاه بمن زنگ زدند و گفتن که فروشنده منصرف شده و نمیخواد بفروشه. خلاصه من خیلی ناراحت شدم. عصر دوباره رفتم دنبال خونه ولی متاسفانه هر چی گشتم چیزی پیدا نکردم. در یکی از خیابانهای اون اطراف مجدد همون مالک را بطور کاملا اتفاقی دیدم. سوال کردم که چرا از فروش خونه منصرف شده؟

در کمال ناباوری جواب داد که منصرف نشده. گفتم بنگاهی اینطور گفته. گفت من اصلا اون بنگاه را نمیشناسم و فقط در دیوار اگهی زدم. اون از توی دیوار اگهی را برداشته. خلاصه فهمیدم که اون بنگاهی بمن دروغ گفته. و همونجا نشستیم و قولنامه نوشتیم و تموم شد.

اون خونه متعلق بمن بود. اون بنگاهی بمن دروغ گفت و کار خدا بود که من اون مالک را کاملا تصادفی ببینم. وقتی که در اوج ناامیدی بودم. 


کارهای خدا اینجوریه. وقتی قرار باشه کاری را درست کنه دیگه همه دنیا هم بسیج بشن نمیتونن مانع بشن. پروردگارا ممنونم ازت.


خلاصه من قولنامه نوشتم. دیگه فاز جستجو تموم شد. چقدر توی اینترنت جستجو کردم و عصرها رفتم دنبال خونه توی این گرمای شدید.


تموم شد. پروردگارا ممنونم ازت.



باران بارانی
۲۱ تیر ۹۷ ، ۲۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

خداراشکر که دیروز روز خوبی داشتم و با احساس خوبی رفتم خونه. خداراشکر که همه چی خوبه و من آرامش دارم. 

الته عصر بصورت موقت یکساعتی حالم بد شد ولی دوباره یاد خدا افتادم و حالم بهتر شد. دوباره به این فکر کردم که خدا زنده است و مواظبمه و دلیلی برای ناراحتی وجود نداره. خدایا شکرت. ممنون که هستی. ممنون که مواظبم هستی.

الان هم اتفاق نگران کننده ای افتاده ولی من نگران نیستم و همه چی را سپردم به خدای بزرگ. خدا کمکم میکنه و خیالم راحته که همه چی حل میشه. اگر چیزی قسمت من باشه هیچ جیز نمیتونه اونو از من بگیره. اگر ملکی، ماشینی، ادمی و حتی عشقی(هرچیزی)متعلق بمن باشه هیچکس نمیتونه اونو از من بگیره. هیچکس. هیچکس. چون خدا اونو برای من نگه میداره. 


نگران هیچی نیستم. هیچی. خدا با منه و ازم مواظبت میکنه. خدا هوامو داره. خدا بهترین دوستمه.

من در پناه لطف و رحمت پروردگار بزرگ هستم و به هر چیزی که بخوام میرسم. خدایا ممنونم ازت. پروردگارا ممنونم ازت. سپاس فراوان. 

باران بارانی
۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۲:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر