دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۴۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

خدا کند یه اتفاق خوب بیافتد وسط زندگیمان

اری همینجا

وسط بی حوصلگی های روزانه مان

نگرانی های شبانه مان

وسط زخمهای دلمان

انجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم

یک اتفاق خوب بیافتد

انقدر خوب 

انگونه که یک اتفاق خوب همین الان همین ساعت

همین حالا....... از پشت کوهای صبرمان طلوع کند

طلوعی که غروبش 

غروب همه ی غصه هایمان باشد

برای همیشه...

باران بارانی
۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

💕☂💕☂💕☂💕☂💕☂💕☂💕☂💕

تو را می‌خواهم برای همیشه ...

تا پنجاه سالگی

شصت سالگی

هفتاد سالگی


تو را می‌خواهم برای چای عصرانه

تلفن‌هایی که می‌زنند و جواب نمی‌دهیم


تو را می‌خواهم برای تنهایی


تو را می‌خواهم وقتی باران است

برای راه رفتن‌های آهسته‌ی دوتایی

نیمکت‌های سراسر پارک‌های شهر

برای پنجره‌ی بسته

برای وقتی که سرما بیداد می‌کند


تو را می‌خواهم

برای پرسه زدن‌های شب عید

نشان کردن یک جفت ماهی قرمز


تو را می‌خواهم

برای صبح

برای ظهر

برای شب

برای همه‌ی عمر ...


#نادر_ابراهیمی

باران بارانی
۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

غبار غم برود

حال خوش شود حافظ

باران بارانی
۲۸ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

❤️ﺧﺪﺍﻱ ﻗﺸﻨﮕﻢ

ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ ...

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ...

ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، 

ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ ...

ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ، 

ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴﻦ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ، 

ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ... 

ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻳﻲ ...

ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ... 

ﻣﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﻡ آرام جانم ...

ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ ...

ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ...


❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

باران بارانی
۲۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

💥حضرت موسی (ع)  دندان درد گرفت و به خدا شکایت کرد .


حق تعالی به او دستور داد  از فلان گیاه 🌱 استفاده کن.حضرت چنان کرد و دندانش خوب شد.


بار دیگر دندان موسی درد گرفت و همان دوا را به کار برد ولی دندان حضرت خوب نشد.!


او از خداوند سبب را پرسید. 


✨خطاب الهی آمد که دفعه قبل به امید ما رفتی اما این بار به امید گیاه 🌱رفتی و از ما غافل شدی.


✅ به راستی که همه چی تحت اراده خداست.

باران بارانی
۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلتو بتکون ، از حرفا

از بُغضا ، از آدما

دلتو بتکون از هرچی که تو این یک سال…

یادش دلتو به درد آورد

از خاطره هایی که گریه هاش بیشتر از خنده هاش بود

از نفهمیدنِ اونایی که همیشه فهمیدیشون

دلتو بتکون از کوتاهی های خودت

اگه با یه“ببخشید! من هم مقصر بودم” یکی رو آروم می کنی

آرومش کن دلتو بتکون…

یه نفسِ عمیق بکش

سلام بده به بهار

به اتفاقای خوب…

((من دلـَـــــــــمو تـکــــوندم))

تو هم بتکون…

سال ۹۴ هم کم کم داره تموم میشه

یادت باشه زندگی کوتاهه

صادقانه عاشق باش

خالصانه رفتارکن

و بدون کنترل بخند….

1394/12/25

باران بارانی
۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خداجون سلام

شب عیده

من بلد نیستم عربی بگمو فسلفه بچینم.

میخوام به زبون خودم باهات حرف بزنم 

جان من دو دقیقه برام وقت بذار کارت دارم


واسه خودم هیچی نمیخوام 

اما تورو به خودت قسم گرفتارارو کمک کن

خیلی از بابا ها پول نون شب ندارن

خیلی از مامانا حتی لباس  ندارن

خیلیا دلشون شکسته

خیلیا بی گناه زندانن

خیلیا پشت در بیمارستان منتظر به هوش اومدن عزیزشونن

خیلیا دنبال شفای مریضشونن

خیلیا یواشکی اشک میریزن فقطم خودت میدونی چشونه

میخوام بگم کمکشون کن

من کسی نیستم که ازت بخواما اتفاقا گناهامم زیاده...

 من هیچی نمیخوام اماگرفتارارو یه دستی به زندگیشون بکش

عاشقتم خدا جون

دمت گرم ...

باران بارانی
۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عشق    یک   مرد   را   با   حرفهایَش   نه ؛


از   رفتارش   باید   فهمید  ؛


عشق   یک   زن   را   هم   میتوان ...


چه   میگویم   من  ... 


زن   که   عاشق   نمیشود  !!!


دیوانه   میشود  ...

باران بارانی
۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

**یاد تو  ابری کوچک است 

که چشم‌های مرا بارانی می‌کند

و نسیمی است 

که از میان گیسوانم می‌گذرد

و من 

چقدر دلم برایت تنگ شده...

برای صدایت

و نگاهت 

که طعم عسل می‌دهد


تو می‌توانی خورشید را روبه‌روی آینه بنشانی

و آسمان را به زانو دربیاوری

تو می‌توانی 

گل‌های سرخ را آشفته‌ی نگاه مهربانت کنی 

و نسترن‌ها را آواره‌ی کوچه‌ی عاشقی

تو پرنده‌ای مهربانی 

که بی‌پروا کوچ می‌کند و 

ترانه‌ی رفتن می‌خواند و

زیر باران می‌رقصد 

و مِهر مهربانش بر دل هر پروانه‌ای می‌نشیند.


این روزها 

تمام دلتنگی‌هایم را 

به‌جای تو به آغوش می‌کشم

وقتی که جای تو میان بازوانم خالی ست 

و من 

چقدر دلم برایت تنگ شده...

باران بارانی
۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بعضی‌ها عجیب هستند. با یک اتفاق می‌آیند و می‌نشینند ته ته دلت‌، و با هزار بهانه و تلخی و اخم و تخم و دلیل دیگر از دلت نمیروند . خوب میخندند ؛ خوب گوش میکنند ؛ اصلا انگار آمده‌اند که مایه دلگرمیت باشند . حتی اگر نباشند‌؛ رد پایشان روی دلت میماند تا تمام عمر عشق میورزند، حتی متلکهایشان به جانت مینشیند .

بعضیها عجیب خوبند . یادشان که می‌افتی روحت جانی دوباره میگیرد. یادشان که می‌افتی بی‌اراده لبخند به لبانت مینشیند‌.

بعضی‌ها را کم میبینی و حتی اگر نبینی باز با تو هستند . بعضی‌ها عجیب می‌آیند و عجیب‌تر آنکه دیگر نمیروند حتی وقتی که از کنارت رفته‌اند .

میمانند ؛ لبخندشان .. تصویرشان .. صدایشان .. حرفهایشان ..همه را پیشت امانت میگذارند و تو میمانی و یاد و آرزوی دیدار دوباره آنها .

بعضی‌ها عجیب خوبند...


آدم خوبه‌ى زندگی خودت باش |  نشر نازلی


https://telegram.me/joinchat/BI2xLzwlN3PtislGKFyENw

باران بارانی
۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر