دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۲۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

نه تو می مانی
نه اندوه
و نه ، هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود ، قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم ، خواهد رفت
آن چنانی که فقط ،خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود ، جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه
نه
آیینه به تو ، خیره شده است
تو اگر خنده کنی ، او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا ، که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت ، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف
بسته های فردا ، همه ای کاش ای کاش
ظرف این لحظه ، ولیکن خالی است
ساحت سینه ، پذیرای چه کس خواهد بود
غم که از راه رسید ، در این سینه بر او باز مکن
تا خدا ، یک رگ گردن باقی است
تا خدا مانده، به غم وعده این خانه مده

باران بارانی
۰۶ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

امروز دوست دار شعر بگم:


دلم تنگ است، دلم سخت تنگ است،

میخواهمت بیشتر از هر زمانی دیگر،

میخواهمت سخت، میخواهمت شدید،


باران بارانی
۰۵ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

دیشب دوباره بیخوابی گرفته بودم. خیلی سخت خوابم رفت و خیلی بد خوابیدم صبح هم خسته و کوبیده بیدار شدم و اومدم سر کار.


حالا اینها هیچی، وسط راه متوجه شدم ماشینم بعضی وقتها بیخودی گاز میخوره. این دیگه نمیدونم چه مشکلیه. خلاصه عصر باید برم تعمیرگاه.

از بیمه هم زنگ زدن که به خاطر تغییر قیمت ماشین ها باید برم بیمه و یه الحاقیه رو بیمم بزنم.


عجب هفته ای شده ها. امیدوارم بقیه روزها بهتر از این باشه. همکارم امروز نیومده و من تنهام. خوبه. 


یه آزمون انلاین هم دارم که تا دوشنبه وقت داره. یعنی واقعا روزهای شلوغی دارم. خیلی شلوغ.

باران بارانی
۰۴ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر