دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۳۹۶ مطلب با موضوع «روزمره» ثبت شده است

سلام

همه چی را حذف کردم. از تلگرام و واتساپ و وایبر خارج شدم. اگر کسی بخواد با من در ارتباط باشه راهشو پیدا میکنه اگر نه هم که هیچی. 

بیخیال فضای مجازی. خاطره خوبی از فضای مجازی ندارم. بستمش. میخوام مدتی تو لاک تنهایی خودم باشم. سکو ووووووت. تنهاااااااایی.

میخوام ببینم چقدر دووم میارم. 

باران بارانی
۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۵۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
سلام
دارم سعی میکنم حالم را بهتر کنم ولی راحت نیست. مدام سر خودم را گرم میکنم به کارهای مختلف.

آشپزی، مطالعه، درس و مشق، چت و ... ولی باز هم یه دفعه چندتا خاطره قدیمی هجوم میاره تو دهنم. همه فکرم را درگیر میکنه.

همون لحظه فکر میکنم یعنی اونهم داره بمن فکر میکنه. من احساس میکنم این افکار دوطرفه است. یعنی همون موقع که من دارم به اون فکر میکنم اونهم داره بمن فکر میکنه ولی نمیدونم چرا واکنشی نداره.

این روزهایی که بارون میاد همش فکر میکنم یاد من مبفته و دلش میگیره. 

من یادمه مج را خیلی سریعتر فراموش کردم ولی نمیدونم چرا انقدر فراموشی مح انقدر طول کشیده. چرا واقعا؟



خدایا نقشه تو برای من چیه؟ این روزها به هر دری زدم بسته است. من نشستم منتظر. دیروز توی تیوی خیلی تصادفی یه سکانس از سریال "نفس گرم " را دیدم. خانوم مرجان گلچین داشت میگفت:"وقتی هرچی دعا میکنی مستجاب نمیشه وقتی هرچی در میزنی و جواب نمیده همونجا منتظر بمون برنگرد همونجا منتظر بمون"  حالا من هم فقط منتظر میمونم. نمیدونم چی میشه ولی بالاخره یه چیزی میشه.

باید سر خودم را شلوغتر کنم. باید کارهای مفیدتر انجام بدم. باید از زندگیم لذت ببرم. 

دوست دارم انقدر کار کنم و سرم شلوغ یاشه که اصلا متوجه نشم زمان چطور میگذره. البته منظورم کارهای روتین هرروزه نیست.کارهای مختلف. دوست دارم زنجیره ارزش های مختلف داشته باشم و روی چند موضوع مختلف همزمان کار کنم.


یه کار دیگه ای که خیلی دوست دارم انجام بدم این هست که ارتباطم را با خدا قوی تر کنم ولی نمیدونم چجوری؟ 

خدایا خودت کمکم کن

باران بارانی
۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

این روزها تقریبا به شش تا در زدم که هر شش تاش بسته بوده. یعنی تیرم به سنگ خورده. 

الان ایا باید خوشحال باشم ؟؟؟  الان اون خدایی که خیلی مهربونه کجاست که یه در جدید برام باز کنه؟؟  ؟

دلم دوباره گرفته. دلم یه همسفر میخواد یه دوست واقعی یه رفیق یه همراه یه شریک. خدایا بغلم کن. 

خدایا حالا که برام یه همراه نمیفرستی لااقل خودت بغلم کن و تنهام نذار. 

دوستم آ از استرالیا اومده. دیروز زنگ زده قرار گذاشته برای جمعه. این دوستم خیلی با وفاست. پارسال هم که اومد ایران همدیگه را دیدیم. خیلی دختر خوبیه. با شوهر و بچش اومده. 


باران بارانی
۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

همه منو ترک کردن. همه. 

امروز اومدم یبار دیگه تلاش کردم. باز هم به در بسته خوردم. 

احساس میکنم توی یه اتاقی زندانی هستم. از هر طرف که می‌خوام خارج بشم در بسته است. دیوارهای اتاق خیلی بلند هستن. نمیتونم برم بیرون  موندم توی اتاق تنهای تنها  

خدایا من خیلی تنهام. خیلی. 

بازم بغض دارم. خدایا بغلم کن. 

باران بارانی
۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

الان تو مترو بودم. دیدم یه دختری داره اشک میریزه. یاد خودم افتادم یاد بغض دیشب یاد بغض صبح... 

خدایا این اشک ها و بغض ها کی تموم میشه؟؟   

باران بارانی
۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

دوست دارم یه نفر بهم بگه :"صبور باش آروم باش همه چی درست میشه. بهت قول میدم همه چی درست میشه."

ولی خودم باید به خودم بگم. 

باران بارانی
۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

امروز از ساعت چهار صبح بیدار بودم ولی پنج از رختخواب اومدم بیرون. قبل از اونهم چندبار بیدار شدم و دوباره خوابیدم. ولی سرحالم. 

یاد اون جمله جول آستین افتادم "هر روز صبح باید از خدا بپرسید که خدایا ماموریت امروز من چیه؟؟ " و از خدا بخواهید که راه را نشونمون بده.

جدل میگه ما آدمها عادت داریم که اول خودمون اهداف و برنامه ها را مشخص میکنیم و بعد از خدا می‌خواهیم در رسیدن به اون اهداف کمکمون کنه. و این اشتباهه. 

ما باید از خدا بخواهیم برنامه ها و اهداف را برای ما مشخص کنه و خودش هم کمکمون کنه. 

خدایا به نظرت امروز چه برنامه ای برای من خوبه؟ ماموریت امروز من چیه خدای مهربون ؟ ؟

راستی تصاویر م داره هرروز کمتر و کمتر میشه. کم کم حذف میشه خودش و خاطراتش. 

خدایا من دارم رابطم را با تو قوی‌تر میکنم ولی هنوز هم احساس تنهایی میکنم. دوست دارم میتونستم لمست کنم. دوست دارم بیشتر میتونستم حضورت را احساس کنم. 

خدایا بغلم کن. دیشب هم گفتم قبل از خواب. خدایا بغلم کن. خدایا منو تنها نذار. 

خدایا یه تصویر شفاف از آیندم میخوام. تصمیم‌گیری برام سخته. خیلی سخت. 

خدایا تو اهدافم را تعیین کن و بمن القا کن. خدایا تو بهم برنامه بده. 

خدایا دوستت دارم.


این مطلب را دارم از مترو مینویسم و فکر می‌کنم چندنفری دارن همزمان با تایپ کردن من میخونن. 😉😉😉

باران بارانی
۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

من خیلی وقته شمال نرفتم. 

خانوادم که زیاد اهل مسافرت نیستن. مادرم فقط دوست داره بره مشهد و کربلا. 

من چند وقته مسافرت نرفتم. چون دوست ندارم اینجوری برم مسافرت. دوست دارم برم شمال  یه جای دنج و خلوت. دوست دارم شب تلفنم زنگ بزنه و یه نفر بهم بگه :"باران میای پنج شنبه صبح زود بریم شمال؟" من بگم اره. پنجشنبه صبح زود بیاد دنبالم و با هم بریم. وسط راه توی یه رستوران زیبا توقف کنیم و صبحانه بخوریم. ادامه بدیم بریم یه ویلای زیبا. فقط خودمون باشیم. خدایا یعنی همچین لذت های زیبایی رو باید از من دریغ کنی ؟؟؟؟؟ ؟

خدایا آیا من بنده تو نیستم ؟آیا تو منو دوست نداری؟ آیا تو مواظب من هستی ؟؟  ؟

هیچوقت تو زندگیم تنهایی به اندازه الان برام زجر آور نبوده. 

خدایا تنهام نذار. 

خدایا بغلم کن. 

باران بارانی
۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

امروز موبایلم یه مشکلی کرده بود. صبح که گذاشته بودم زنگ بزنه صداش در نمیومد. با ویبره بیدار شدم. 

توی مترو کتاب "نیرو شگفت انگیز اعتماد به نفس" از برایان تریسی را مطالعه کردم. کتاب خوبیه. همون چند صفحه اول‌ خیلی بهم انرژی داد. احساس می‌کنم حالم خیلی بهتر شد. بعد هم که رفتم سرکلاس و استاد اومد از همه درس پرسید. از من همون چیزی را پرسید که همون موقع داشتم مطالعه میکردم. خیلی خوب جواب دادم. از خودم راضی هستم. از خدا هم همینطور.

امروز غذا بهمون باقالی پلو با مرغ دادن. خوشمزه بود. خیلی گرسنه بودم و بهم مزه داد. کلاس خیلی خوبه. خوشحالم که سر کار نمیرم. 

امروز همکارم بهم گفت "به آرامش من حسودی میکنه" طفلی نمیدونه درونم چه خبره.

از اداره بی خبر نیستیم. ظاهرا رئیس اداره ها تموم شدن و الان نوبت کارشناس ها شده. 

منم دیگه تصمیمم را گرفتم تو یه بازه دوساله از کارم استعفا میدم. تصمیمم قطعی هست. میخوام اونجوری که دوست دارم زندگی کنم.

خداجونم ازت ممنونم که امروز اتفاق بدی برام نیفتاد. از اینکه آرامش داشتم و سلامت هستم. 

از اینکه حواسم جمعه و هوش و استعداد دارم برای درس خوندن. ظاهر خوبی دارم  و توی جمع خجالت نمیکشم. خدایا شکرت. 


خدایا باز هم منو در آغوش خودت بگیر. خدایا بغلم کن. باز هم احساس تنهایی میکنم. خدایا دوست دارم یه دوست واقعی داشته باشم. باهاش برم شمال. باهاش برم کوه. باهاش برم ترکیه. خدایا چرا حتی آرزوهای به این کوچکی را برام برآورده نمیکنی. 

خدایا بغلم کن. 

باران بارانی
۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

این هفته کلا سرکلاس هستیم. امروز روز دوم کلاس بود. استادش خوبه. خیلی پرانرژی و فعال. کمی به حضور و غیاب و حضور بموقع سرکلاس حساسه. برعکس من دیر رسیدم سرکلاس. شروع کرد انگلیسی باهام صحبت کرد. بهش گفتم که نمیتونم دلیل دیر اومدنم رو توضیح بدم چون که خصوصی هست. خلاصه گفت که دیگه تکرار نشه. منم عذرخواهی کردم و نشستم. 

دوستم س دوبار بهم زنگ زده بود ج ندادم. حوصله ندارم. از وقتی ازدواج کرده فقط یبار برای من وقت گذاشته. حتی منو خونش هم دعوت نکرده. با موبایل دوستش بهم پیام داد و حالم را پرسید. منم گفتم که خوبم.


خوبه که این کلاس را میرم. یه هفته اداره نیستم و حواسم از خیلی چیزها پرت میشه.

امروز از مترو که پیاده شدم و سوار تاکسی که شدم خوایم رفت تا رسیدم خونه.


خداراشکر حالم انگار داره بهتر میشه. 


دیشب قبل از خواب گریه کردم توی رختخواب. الان خیلی وقته با چشم های اشکبار میخوابم و با بغض بیدار میشم. وسط گریه های دیشب با خدا حرف میزدم. یادمه میگفتم خدایا بغلم کن. خدایا محکم بغلم کن. خدایا کنارم باش. خدایا برام نشونه بفرست.

خدایا من کسی را به جز تو ندارم. خدایا من تنهام. خدایا چرا صدای منو نمیشنوی؟ خدایا چرا بمن اهمیت نمیدی؟


پریشب خواب بارون دیدم. خواب دیدم بارون شدیدی میاد. من گاهی زیر بارون بودم و گاهی از پشت پنجره به بارون نگاه میکردم. امروز سرچ کردم. تعبیرش خوبه. نعمت و فراوانی. ایشالله همه چی درست میشه.


از هفته اینده شروع میکنم تنهایی میرم سینما مثل سابق قوی و تنها. هفته ای یک فیلم میبینم. من تنهایی زیاد رفتم سینما. فقط میدونم دفعه اول که برم سینما آزادی یاد م میفتم. برم کافه ویونا برم پل طبیعت برم پارک طالقانی... ولی باید به این مساله عادت کنم. باید قوی بشم.


امروز شماره م رو از گوشیم و تلگرام و واتساپ و ...پاک کردم. دیگه اگه بخوام هم نمیتونم باهاش تماس بگیرم. یه روسری و دوتا کیف برام خریده بود. اونها را هم یجایی مخفی کردم که جلوی چشمم نباشه. دیگه واقعا واقعا همه چی تمومه. بهمین سادگی...


باید قوی باشم. باید محکم باشم. 


خدایا بغلم کن. خدایا الان فقط تو میتونی منو اروم کنی. خدایا منو در اغوش بگیر.



باران بارانی
۲۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر