دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۳۹۶ مطلب با موضوع «روزمره» ثبت شده است

سلام


الان یاد گذشتم افتادم. روزهایی که خدا کنارم بود و کمکم میکرد ولی من کور بودم و نمی دیدم.


من دختری معمولی بودم از یه خانواده معمولی. من اولین دختری بودم از کل فامیلمون که رفتم دانشگاه در یک رشته مهندسی درس خوندم. اونهم توی بهترین دانشگاه کشور. بعد هم خدا کمکم کرد و خلی سریع جذب بازار کار شدم.


خیلی راحت کار پیدا کردم و سریع پیشرفت کردم. کار خیلی خوبی پیدا کردم و درامئ خوبی داشتم. باز هو خدا کمکم کرد و من حواسم نبود حتی تشکر هم نکردم. تو همه این مدت هم سالم و سلامت بودم. باز هم تشکر نکردم.


بعد تصمیم گرفتم برم خارج از کشور. رفتم تک و تنها. باز هم خدا کمکم کرد. وقتی برگشتم سریع و بدون زحمت مشغول به کار شدم. بیکاری نکشیدم.


باز هم خدایا شکرت.حالا هم کمکم میکنه. توی ازدواج توی کار توی همه چی خدا کمک میکنه. خدایا شکرت


باران بارانی
۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

هرشب سریال "رهایم مکن" را نگاه مکن. به فرناز تجاوز شد. چقدر وحشتناک. یاد روزهایی افتادم که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم و دنبال کار می گشتم. شرکت های مختلفی می رفتم و نمیدونم چرا نمی ترسیدم. شاید چون اگاهی کافی نداشتم. بعضی از شرکت ها نمیدونم چرا واقعا خلوت بودن. مثلا فقط یک یا دونفر داخل شرکت بودند. واقعا خدا کمکم کرد که هیچوقت اتفاق بدی برای من نیفتاد. 


خدایا ممنونم که مواظبم بودی. خدایا ممنونم که محافظم بودی و هستی. خدایا واقعا ازت سپاسگذارم.


خدایا راضیم به رضای تو


میخوام شروع کنم و دوباره کتاب فلورانس اسکاول شین را بخونم. یادمه اونموقع که میخوندم خیلی حالم خوب بود. باید باز هم بخونم. باید باز هم فیلم راز را ببینم.


دوست دارم فیلم کمدی ببینم. دوست دارم فیلم عاشقانه ببینم.


دوست دارم حال خودم را بهتر کنم.


دیشب خونه خواهرم بودم. چند تا عکس گرفتم و یکیش را گذاشتم توی تلگرام. بعد از مدتها دوباره عکس گذاشتم.


به قول دوستم رونمایی کردم

باران بارانی
۱۵ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

دیشب دوباره گریه کردم. قبل از خواب. بغض و گریه. باز از خدا خواستم منو بغل کنه. چند روز بود حالم بهتر شده بود. 


خدایا کمکم کن.

صبح ولی با حال خوبی بیدار شدم شاید واقعا خدا بغلم کرده باشه.


خدایا حتما باید اشکم در بیاد که باهام مهربون باشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

باران بارانی
۱۵ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

#نیایش_سحر


#خدای_مهربانم...

شاهدی که راضیم به رضایت ، 

تسلیم خواسته ی توام ،

من آنی را میخواهم که تو به آن رضا هستی، 

نه آنی که خود خواهم

ایمان دارم مطلوب تو ، بهترین خواهد بود 

فقط از تو یک صبر طلب میکنم 

صبری که در سایه آن به منزل آرامش برسم 

دلم به مهربانیت قرص است 

به تمام آن لحظات آخری ، که تو به داد دلم

رسیدی و نامش را شانس گذاشتم . 

برس به داد دل این مضطر تنها

مهربانم و

در این لحظات نورانی سحر

دعاهای دوستان و عزیزانم را با مهر 

و امضای زیبای خودت مستجاب بگردان 


" آمین یا رب العالمیـــن "

 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌


@senbalaha

باران بارانی
۱۵ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

رفتم افطاری. یک همکلاسی قدیمی را از راه دور دیدم. یه همکار را از راه دور و یه همکار دیگه هم اومد با همسر و دخترش کنارم نشست. خلاصه موقع شام تنها نبودم. انقدر مهمونی لوکس و باملاس بود که اصلا روم نشد گوشی را در بیارم و عکس بندازم. 

ادم های کله گنده زیادی اومده بودند. خیلی شلوغ بود هم این کارها بخاطر تبلیغه.بخاطر جذب مشتری. بعد از شام من سریع برگشتم خونه.

یه اتفاقات خوبی داره میفته. نشونه های خیلی خوبی میبینم. خدا داره برام نقشه میکشه ولی واقعا نمیدونم اخر تقشه خدا چی میشه ولی میدونم حتما خوب میشه. خوب میشه. نقشه های خدا بی عیب و نقصه. حرف نداره.

دارم میمیرم از خستگی. دیشب نتونستم خوب بخوابم. خوابم میاد شدید. امان از بیخوابی. امان از خواب نامرتب. هر چند وقت خوابم بهم میریزه ولی بعد از مدتی خوب میشه.

خدایا شکرت حالم خوبه. 


خدایا راضیم به رضای تو.


باران بارانی
۱۳ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

من امروز سرکار نرفتم. دیشب اصلا خوابم نمیرفت. نمیدونم چرا؟ فکرم خیلی مشغول بود. فکر میکنم حتی یکساعت هم نخوابیدم. با اینکه قبلش هم چای بهارنارنج خورده بودم که ارامبخشه. ماست هم خورده بودم.

صبح بیدار شدم دیدم خیلی خوابالودم به خوابیدن ادامه دادم. الان ولی حالم خوبه و سرحالم. خدایا شکرت.

دارم مظالعه میکنم. عصر هم میرم مهمونی. 


من یکی از خرخون ترین انسانهایی هستم که ممکنه کسی دیده باشه. وقتی میفتم رو دوره درس خوندن دیگه کم کسی حریفم میشه. الان هنوز روی دور نیفتادم. بیفتم روی دور بهترین کارها را انجام میدم.


خدایا من راضیم به رضای تو. حکمت این اتفاقات اخیر را هم بعدا می فهمم. حتی حکمت این بی خوابی ها و حافظه خیلی قوی.

باران بارانی
۱۲ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

روزبخیر. این حافظه قوی هم برای من دردسر شده. مدتیه حالم بهتره. یعنی حالم خیلی بهتره. میخندم مطالعه میکنم ورزش میکنم و ... تقریبا زندگیم به روال عادی برگشته. خدایا راضیم به رضای تو. 

فقط چیزی که عجیبه این هست که من قیافه، حرفها و حتی چت های م را فراموش نمیکنم. همه چیزهایی که ازش داشتم پاک کردم. همه چی. دیگه هیچی ندارم که با دیدنش به یادش بیفتم. ولی هنوز هم روزی چند بار به یادش میفتم. همه تصاویر و صداها و حرفها با همه جزئیات میاد توی ذهنم. کاش کمی این خاطرات برام محو و کمرنگ میشد. نمیدونم چه صلاحی هست چه خیری هست. چرا فراموش نمیکنم یا برام کمرنگ نمیشه؟؟؟  چرا بایگانی نمیشه؟ ؟؟ د

دیروز رفتم و لباسم را از خیاطی گرفتم. خیلی زیبا شده ولی شال مناسب ندارم باهاش بپوشم. حوصله خرید رفتن هم ندارم. احتمالا یکی از مانتوهای قبلی را بپوشم. 

خدایا با اینکه نمیدونم چه نیتی داری ولی راضیم به رضای تو  

باران بارانی
۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

خدایا راضیم به رضای تو. 

همه کارهایی که در ابتدا سخت و مشکل به نظر می‌رسند با صبر و حوصله و تلاش های مداوم آسان میشه. الان حدود سه هفته است که من در تلاشم وام بگیرم. خدارا شکر امروز ضامن ها را بردم بانک و آخرین مراحل را انجام دادم. فقط یه مرحله کوچک مونده برای شنبه. خدایا ممنونم که این پروژه به خوبی تموم شد. فکر می‌کنم پنجشنبه آینده پول تو حسابم باشه. 

امروز روز خوبی داشتم. عصر باید در یک مراسم ترحیم شرکت کنم. تعدادی از فامیل ها را خواهم دید.

همه چی کم کم درست میشه. وام، خونه، ماشین، ازدواج، کار... همه چی درست میشه. هیچ دلیلی برای نگرانی وجود نداره. همه چی همونجوری هست که باید باشه. 

یه خدای خوب و مهربون اون بالا نشسته و حواسش به ماست. درسته ظاهرا تنهام ولی در واقع تنها نیستم. خدا مواظبمه. 

خدایا راضیم به رضای تو 

باران بارانی
۱۰ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

تا وقتی یه خدای مهربون با فرشته هاش اون بالا نشستن و مواظب ما هستن هیچ نیازی به نگرانی و غصه خوردن نیست. 

امروز گوشیم زنگ خورد. تا بیام بردارم قطع شد. وقتی داشتم میرفتم سمت گوشیم به دلم افتاد خبر خوبیه. اون لحظه با هر چیزی فکر میکردم به جز بانک و وام. 

دیدم شماره ناشناس. سریع تماس گرفتم. پیغامگیر بانک جواب داد. با مسئول تسهیلات صحبت کردم گفت با وام شما موافقت شده و چند تا مدرک دیگه برام بیارید. انگار دنیا را بهم دادن. خدایا شکرت. خدایا فقط چند روزه که غر نمیزنم و تجزیه و تحلیل نمیکنم و فقط میگم خدایا راضیم به رضای تو. و تو اینطوری همه چی را سر و سامون میدی. خدایا ممنونم. خدایا خیلی دوستت دارم. خیلی. 

خدایا راضیم به رضای تو. خدایا هر نقشه ای داشته باشی من راضی هستم. 


خدایا راضیم به رضای تو

خدایا راضیم به رضای تو 


همه چی درست میشه. خدا همه چی را به روش خودش درست میکنه. فقط باید آروم و صبور بود و به خدا ایمان داشت. باید خدا را باور کرد. 


همه چی کم کم درست میشه. وام درست میشه. دکترا درست میشه. خونه درست میشه. کار درست میشه. ازدواج درست میشه. خدا همه چی را کم کم درست میکنه. 


خدایا ممنونم  دیگه ناراحت و نگران نیستم اخه دلیلی برای نگرانی وجود نداره وقتی خدا هست. 

ایمانم قوی‌تر میشه. با همه وجودم احساس میکنم. 

باران بارانی
۰۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

امروز صبح کمی دلم گرفته بود ولی زود خودم را جمع و جور کردم و نذاشتم کار به جاهای باریک بکشه و اشکم در بیاد.

دیشب سهمم را از خونه مشهد فروختم.یا امام رضا من رو ببخش. به پولش نیاز دارم. یا امام رضا باز هم قسمتم کن که بیشتر پیشت بیام.

دیروز رفتم پارچه مانتویی خریدم و دادم که برام بدوزن. مدل را قبلا خودم انتخاب کرده بودم. یه چیزهایی هم برای خودم خریدم برای هدیه.

حالم بهتر شد.

دیروز یکی از همکارهای قدیمم زنگ زد و کلی با هم صحبت کردیم. یاد روزهای قدیم افتادم. یادش بخیر.

خدا بخیر کنه. 

خدا همه چی رو بخیر کنه.

دارم دوره های جذابیت درونی را گوش میکنم. دارم تغییر میکنم.


خدایا راضیم به رضای تو.



باران بارانی
۰۸ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر