آدمها معمولاً براى رفتن
پاییز را انتخاب میکنند...
خودت را براى غیر منتظره ترین فصلِ سال آماده کن!
#علی_قاضی_نظام🦋
نکته: یکی از فواید تنهایی اینه که کسی را نداریم بره.
مثبت نگریم تو حلقم
آدمها معمولاً براى رفتن
پاییز را انتخاب میکنند...
خودت را براى غیر منتظره ترین فصلِ سال آماده کن!
#علی_قاضی_نظام🦋
نکته: یکی از فواید تنهایی اینه که کسی را نداریم بره.
مثبت نگریم تو حلقم
سلام
من در یکی از شهرستان های حومه تهران زندگی میکنم. در یک شهرک کوچک. در شهرک ما از اول تا آخر محرم فقط ممکنه یک یا دوبار نذری بیارن جلوی در خونه. دوسه شب نزدیک عاشورا توی مسجد نذری میدن برای کسانی که در مسجد هستند. و من هم چون مسجد نمیخرم بی غذا میمونم. ولی توی ولایت ن هر شب توی مسجد نذری شام میدن. روز تاسوعا و عاشورا هم یکی از فامیل های ما نذری میده و معمولا اون برای من نذری میره.
خلاصه کلا سهم من از نذری های محرم یک یا دو وعده غذاست. نمیدونم واقعا اینا که هر روز نذری میخورند چکار میکنن؟
چه حس خوبی ست، اینکه در کسی تمام خوبی ها را پیدا کنی. خوبی هایش را بگذاری جلوی چشمانت و کیف کنی از انتخابی که کرده ای. چه حس خوبی ست، همه چیز را در یک نفر خلاصه کنی و بعد بنشینی هی بشماری، هی بشماری، انقدر که زندگی کفاف شمردن خوبی هایش را ندهد. این انسان، که سیری ناپذیری از ویژگی های مزخرفش است را مهار کنید.
چه حس خوبی ست، هر صبح، هر شب، هر لحظه از زندگی ات را در آغوش کسی خلاصه کنی که معمولی ست، اما همین انسان معمولی، عجیب تو را عاشق خودش کرده باشد. تجربه های گوناگون را فدا کنید، اما این حس خوب را از خودتان دریغ نکنید.
@morphin
سلام
امروز مطلع شدم که کتابی وجود داره به نام "بنویسید تا اتفاق بیفتد". نوشتن خیلی مهمه نمیدونم چرا. ولی هر کتابی در زمینه موفقیت خوندم توصیه کرده بود که افکار و اهدافتون را بنویسید. حالا منم میخوام بعضی از افکار و اهدافم را بنویسم که بزودی اتفاق بیفته.
سلام
امروز دوباره رفتم ارایشگاه. رفتم و طرح ناخنمو تغییر دادم. اصلا فکر نمیکردم همچین ناخنکار خوبی نزدیک خونمون باشه. از کارش راضیم. سلیقش را هم دوست دارم.
خاله اینا رفتن خونشون.
فردا میخوام لباس اتو کنم. برم سر مزار پدرم. خرید میوه و نون و ... کلی کار دارم.
فردا شروع ماه محرمه. من احساس خاصی ندارم ولی کمی حالت روحانی دارم.
امروز خانوم ط را دیدم. اومد ارایشگاه پیشم. کلی از اون اقا برام تعریف کرد. امیدوارم خوشبخت بشه. وقتی از اون اقا صحبت میکنه چشماش برق میزنه. علاقه را میشه توی چشماش دید. من تصمیم گرفتم بدبینش نکنم. کلا با کاری که میکنه موافق نیستم ولی چیزی نمیگم و حرفاش را تایید میکنم.
چیزی که ناراحتم میکنه اینه که هر روز با من صمیمی تر میشه و من واقعا حوصله ندارم. برای خودمم وقت کم دارم. چه برسه برای بقیه. و ما کلا خیلی با هم فرق داریم.
دیگه از فردا هم محرم میشه و خاستگار کلا تعطیل. بازار کساد. یه پاییزه دیگه تک و تنها. هوای دونفره و من مثل همیشه تنهای تنها.
سلام
همه جا ارومه. دیشب عروسی خیلی خوش گذشت. الان همه خوبن.
دیروز رفتم بانک پارسیان و بقیه کارهای حسابم را انجام دادم. خدایا شکرت. حالا باید تا بیست و ششم ماه منتظر باشم و ببینم چقدر سود برام میریزن. احساس میکنم مشکلات مالیم کم کم داره حل میشه. درسته که قسط وام از ماه دیگه از حقوقم کم میشه ولی خب این یک وام بدون سود بوده و تازه سود بانکی از قسط وام بیشتر بشه منم به امید خدا سعی میکنم بیشتر پس انداز کنم که سودش بیشتر بشه. احساس آرامش دارم خداجونم. احساس میکنم از نظر مالی دارم به موقعیت پایداری میرسم. یعنی دعاهایم مستجاب شده.
دیشب لباسم خیلی قشنگ بود ولی از موهامو آرایشم راضی نبودم. خیلی پشیمون موهامو کوتاه کردم. موی بلند یه چیز دیگه است. یه عروسی هم بعد از محرم داریم. با اینکه چند تا لباس دارم میخوام برم یه لباس بلند بخرم. لباس بلند واقعا یه چیز دیگس مخصوصا برای رقصیدن.
شنبه یکی از همکارها منتقل میشه به یه واحد دیگه و یکی دیگه هم برای حدود یه ماه میره ماموریت. رئیس هم یه هفته میره ماموریت. یعنی یه هفته آرامش داریم. من حتی به سرم زده شنبه وسط کار برم بازار. یا مثلا برم دور و اطراف میدون ونک کمی بچرخم. هوا هم که خداراشکر خیلی عالیه.
دیشب تو عروسی یکی از فامیل ها گفت میترسم بمیرم و عروسی تو را نبینم. گفتم غصه نخور بزودی میبینی. خدا جون تو همه دعاهای منو مستجاب کردی. یه فکری هم برای این دعا کن خب.
سلام
روز خوب و ارومیه. دیشب خواب دیدم زلزله اومده. توی خواب احساس ناامنی می کردم. خداراشکر خواب بود.
صبح با قطار اومدم. خیلی راحت. الان تو اخبار خوندم تو جاده تصادف سنگین شده بوده. خدایا شکرت که به دلم انداختی با قطار بیام.
دیروز خانوم ط کلی برام پیام داده خدا کنه همه چی به خیر بگذره می ترسم اشتباهی راهنماییش کنم. خدا کنه براش خیر باشه. همین خانوم ط یه خاستگار برام پیدا کرده که معاون بانکه ولی احساس میکنم کیس خوبی نیست.
دیشب اب پاکی را ریختم رو دسته دوست گ. گفتم که نمیتونم باهاش دوست باشم به هزار و یک دلیل. بعدش بغض کردم. دوباره تنهام تنهای تنها. تنهاتر از همیشه. اشکالی نداره.
امشب عوسی دعوتم. عصر کمی زودتر میرم خونه.
شمال را کنسل کردم. حالا پنجشنبه میتونم با خیال راحت بخوابم. این پنجشنبه چند تا کار مهم دارم. هم باید اندروید را خیلی جدی شروع کنم و هم یه کاری برای تزم انجام بدم.
خدایا شکرت که مواظبم هستی. خدایا ممنونم که هستی.
خدایا تنهام نذار.
باید یه کار بزرگ انجام بدم. باید این اخر هفنه همه وقت و انرزیم را بزارم برای پروپوزال. باید همه تلاشم را انجام بدم. اینجوری نمیشه. نمیخوام اینهمه زحمتی که کشیدم هدر بره. من عادت ندارم کاری را نصفه و نیمه رها کنم.
باید تلاشم را انجام بدم. عزمم را جزم میکنم برای پروپوزال.
شکر خدا وضعیتم تو محیط کار داره روبراه میشه. کم کم بقیه دارن منو میشناسن. پروزه ای هم بمن تحویل شده. دارم رشد میکنم به تدریج. از عهده کارهایی که بهم محول شده بود بخوبی برامدم با کمک خدا. امضای خدا پای همه کارهام بود. خدایا باز هم شکرت. از این به بعد با ادمهای جدید و تحصیلکرده هم اشنا میشم. خیلی باید مواظب رفتارم باشم.
بهرحال من یه خانوم دکتر متشخص و مهربون و دوست داشتنی هستم. یعنی دکتر ل در مورد من چی فکر میکنه؟ خیلی دوست دارم بدونم. احساس میکنم سختی هایی که کشیدم تلاش هایی که کردم داره به ثمر میرسه. دارم اماده میشم برای نتیجه گیری.
امروز همکارم میگفت:در قران ایه ای هست که میگه هیچ تلاش و کوششی بی ثمر نمیمونه. درسته. خدا بشارت داده که پاداش همه سعی و کوشش خودمون را میگیریم و خدا بر سر عهدش میمونه. خدا همیشه به عهدش وفا میکنه اما در بهترین زمان. من خیلی سختی کشیدم. خیلی تلاش کردم. خیلی زیاد. نمیخوام اینجا بیان کنم . فقط میتونم بگم روزهای اروم و بدون خستگی و زحمت خیلی تو زندگیم کم بوده. خدا همه را دیده. خدا شاهد همه چی بوده. خدایا شکرت. خدایا ازت ممنونم که تو همه این مدت کنارم بودی. نذاشتی از راه راست منحرف بشم. نذاشتی توی جاه بیفتم. موانع را از سر راهم کنار زدی. خدایا خیلی ازت ممنونم.
شاید خدا امروز همکار قدیمم را فرستاد سر راه من که همینو بهم بگه. همین ایه را یاداوری کنه. خدایا ممنونم.
(( و اینکه برای انسان بهره ای جز “سعی و کوشش” او نیست و سعیش بزودی دیده می شود. او به نتیجه اش می رسد. سپس به او جزای کافی داده خواهد شد ))
چه ایه زیبایی.
خدایا من همه تلاشم را میکنم. همه توانم را بکار میگیرم. تو هم مثل گذشته کنارم باش. بهم روحیه و انگیزه بده. اخلاق خوب بهم بده. صورت و سیرت زیبا بهم بده. خدایا کمک کن حالا که در سکوی پرش قرار گرفتم موفقیتم هر روز بیشتر از روز قبل بشه. خدایا در تمام روزهای سخت زندگیم که تلاش میکردم به اینجا برسم تو کنارم بودی تو کمکم کردی. خدایا بازهم کنارم باش. خدایا تو را دارم غم ندارم. خدایا شکرت.
سلام
دیروز تو مترو بودم که خانوم ط زنگ زد. کلی صحبت کردیم. امروز هم دوباره زنگید. سعی کردم راهنماییش کنم ولی خیلی سخته. اونم وقتی که ادم خودشم نمیدونه که چی درسته و چی غلط.
دیروز دوست گ اومد و من و دید. خیلی اصرار کرد نمیخواستم ببینمش ولی خیلی اصرار کرد. ظهر هم با همکارام ناها رفتیم بیرون. کلی خوش گذشت.
صبح رفتم بانک پارسیان حساب باز کنم که چون شناسنامه نبرده بودم برگشت خوردم.
همه اینها به کنار اتفاق خوب امروز اینه که من امروز دوبار تلفنی با دکتر ل صحبت کردم. چقدر مهربون چقدر مودب چقدر خوش صحبت. صداش هم زیباست . ارامش بخش.
هر دوبار در مورد جلسه با هم صحبت کردی. چهارشنبه اینده یه جلسه داریم تو دفتر دکتر ل. البته حدودا ده نفری توی جلسه خواهند بود. ولی همینکه می بینمش حالم خوب میشه. کفت میخواد این پروژه را از صفر بمن واگذار کنه. خدای من. خدای من. خدای من. ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم. خدایا شکرت. خدایا عاشقتم. خدایا کمکم کن وضع کاریم بهتر بشه. مالی و اداری. خدایا ممنونم.
صبح توی قطار اقای ت را دیدم. همکار سابقم. کل اخبار را بهم منتقل کرد.
خداجونم منونم که تو کاهش وزنم کمکم می کنی. ممنونم که مواظبم هستی و تنهام نمیذاری.
سلام
من امروز حالم خوبه. خیلی خوب. بالاخره بعد از مدت طولانی اومدم و لپتاپم را روشن کردم. یه کفش خوب سفید خریدم برای عروسی. دیروز یه ناخن کار خوب همین نزدیک ها پیدا کردم و از کارش راضیم.
دوست گ خیلی دار به من محبت می کنه. نمیدونم چرا.
دیروز حالم خیلی خوب نبود ولی امروز حالم خوبه. صبح تخم بلدرچین خوردم و بعد هم یه قابلمه آش رشته درست کردم. خیلی خوشمزه شده بود.
خداراشکر همه چی خوبه. هنوز نفهمیدم دوست گ برای چی اومدده تو زندگی من. مطمینا اومده کاری رو انجام بده ولی نمیدونم چرا.
خدایا دوستت دارم. وضعیتو تو محیط کار خیلی بهتر شده. الان یه پایگاه داده دستمه و هر ماه یه عالمه گزارش عجیب و غریب ازش در میارمو و میدم به رییسم. رییسم بیشتر از قبل منو قبول داره. اعتمادش بمن بیشر شده. خدایا شکرت دوماه پیش من یه دختر افسرده و غمگین بودم که تو محیط کارم هزارا مکل داشتم ولی الان همه چیز بهتر شده. خیلی ها من رو میشناسن و بمن اعتماد دارن. همه چی داره بهترمیشه. دوستان خوب پیدا کردم. رییسم از من راضیه. کارم مهم شده. وام مسکنم را بالاخره پنج شنبه برام ریختن. هنوز کاریش نکردم. مطمینم پولی که غرض داده بودم هم بزودی به دستم می رسه. خداراشکر وضع مالیم داره بهتر میشه. خدایا به پولم برکت بده.
حالا دوست دارم بیشتر پیشرفت کنم. دوست دارم مسیولیت های مهمتر داشته باشم و با ادم های مهمتر شرکت در ارتباط کاری باشم. دوست دارم مهمتر بشم. دوست دارم حقوقم بیشتر بشه. دوست دارم مفیدتر باشم. خدایا پیشاپیش ممنونم.
دوست دارم با ادم های موفق ومهربان تر در ارتباط باشم. دوست دارم شریک زندگیمو پیدا کنم. دوست دارم خوشبخ تر بشم.