دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۳۹۶ مطلب با موضوع «روزمره» ثبت شده است

سلام

من امروز روز پراسترسی داشتم. خیلی پراسترس.

دیروز و امروز سر نوشتن قرارداد مستاجر اتفاقاتی برام افتاد که بیش از پیش احساس تنهایی کردم. 

البته میتونستم از دوستانم خواهش کنم که همراهم به بنگاه بیان ولی واقعا دیگه خجالت می کشیدم که مزاحم اونها بشم.

تنها رفتم تنها برگشتم. تنهایی یک عالمه پول نقد را بردم بانک. حتی برادرم باهام نیومد(با اینکه مادرم شب قبلش ازش خواسته بود که منو همراهی کنه). هیچکس.


زندگی پر از روزهای سخته ولی خب همه چی به خوبی و خوشی سپری شد. الان هم راضی هستم. یه مقدار دیگه از پول مونده که به امید خدا شنبه اماده میشه. هفته دیگه یه چک دارم. اونهم پاس بشه دیگه باید منتظر سند بمونم که فعلا توی شهرداری مونده.


خدایا ممنونم


باران بارانی
۲۸ تیر ۹۷ ، ۱۹:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

یکی از دوستانم بعد از مدتها جدال و کشمکش برگشته سر زندگیش و خداراشکر رابطش با همسرش خوب شده.


خدایا صدهزاربار سپاسگزارم.

از خدا خواسته بود که خدا فقط یه فرصت دیگه بهش بده و خدا داد. 

خدایا منم دوست دارم یه برای برای اخرین بار فرصت عاشق شدن داشته باشم. برای اخرین بار یه عشق ساده و بی الایش و بی ریا، بدون هیچگونه رنگ و دروغ. حالم از روابط احمقانه و پوچ بهم میخوره.

امروز سر نماز خیلی دعا کردم برای همه. برای خانوادم دوستانم فامیلم و...

مشهد هم بودم برای همه دعا کردم. 

یه خانومی از فامیل هامون که خیلی خانوم مهربون و مومنیه مدتیه در بستر بیماریه. اون لحظه ایکه چشمم به حرم امام رضا افتاد خیلی براش دعا کردم. خدا همه بیماران را شفا بده. خدا بهش استقامت بده که در مقابل بیماری مقاومت کنه.


من بعد از ده روز شنبه میرم سرکار.

ساعت کاری همچنان همون 6 صبح هست. 



باران بارانی
۲۸ تیر ۹۷ ، ۱۸:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

این مدت که دنبال خونه بودم باعث شد ادم های اطرافم را بیشتر و بهتر از قبل بشناسم. یکی از دوستانم برام گنج العرش نذر کرد و 15 میلیون هم کمکم میکنه. وقتی هم دنبال خونه بودم کلی برام وقت گذاشت و باهام میومد بنگاه.

یه دوست دیگم که اونهم کلی برام وقت گذاشت و گفت میخواد وامش را بده بمن. البته من ازش نمیگیرم چون خودش توی شرایط بدتریه.

یه دوست دیگم اونهم باهام میومد بنگاه و بهم اعتماد به نفس داد که سریعتر تصمیم بگیرم و برام دوتا چک با مبلغ بالا کشید. من خودم برام سخته اینطوری به کسی اعتماد کنم. واقعا برام سخته.

اینها ادم هایی هستند که حتما تا اخر عمرم کنارم میمونن و همیشه اونها رو نگه میدارم. ادم هایی که ازش دارن باهاشون زندگی کنی.


خدایا ممنونم بخاطر این ادم های خوب که سر راهم گذاشتی. همه دارن بهم کمک میکنن. دوست داشتم حالا که خونه نوسازه خودم اولین بار برم داخلش و زندگی کنم. بازهم ناامید نیستم. درست میشه. هنوز کلی وقت هست.



باران بارانی
۲۲ تیر ۹۷ ، ۱۱:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

سه شنبه و چهارشنبه یعنی 19 و 20 تیر برای من روزهای خاصی بودند. روزهایی که یکی از بزرگترین معجزه های زندگیم اتفاق افتاد. من روز سه شنبه پس از جستجوهای خیلی زیاد یه آپارتمان کوچک نقلی پیدا کردم که با شرایط من میخوند. خلاصه خوشحال و خندان برگشتم خونه.

تصمیم گرفتم چهارشنبه عصر برم و قولنامه کنم. چهارشنبه صبح از بنگاه بمن زنگ زدند و گفتن که فروشنده منصرف شده و نمیخواد بفروشه. خلاصه من خیلی ناراحت شدم. عصر دوباره رفتم دنبال خونه ولی متاسفانه هر چی گشتم چیزی پیدا نکردم. در یکی از خیابانهای اون اطراف مجدد همون مالک را بطور کاملا اتفاقی دیدم. سوال کردم که چرا از فروش خونه منصرف شده؟

در کمال ناباوری جواب داد که منصرف نشده. گفتم بنگاهی اینطور گفته. گفت من اصلا اون بنگاه را نمیشناسم و فقط در دیوار اگهی زدم. اون از توی دیوار اگهی را برداشته. خلاصه فهمیدم که اون بنگاهی بمن دروغ گفته. و همونجا نشستیم و قولنامه نوشتیم و تموم شد.

اون خونه متعلق بمن بود. اون بنگاهی بمن دروغ گفت و کار خدا بود که من اون مالک را کاملا تصادفی ببینم. وقتی که در اوج ناامیدی بودم. 


کارهای خدا اینجوریه. وقتی قرار باشه کاری را درست کنه دیگه همه دنیا هم بسیج بشن نمیتونن مانع بشن. پروردگارا ممنونم ازت.


خلاصه من قولنامه نوشتم. دیگه فاز جستجو تموم شد. چقدر توی اینترنت جستجو کردم و عصرها رفتم دنبال خونه توی این گرمای شدید.


تموم شد. پروردگارا ممنونم ازت.



باران بارانی
۲۱ تیر ۹۷ ، ۲۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

خداراشکر که دیروز روز خوبی داشتم و با احساس خوبی رفتم خونه. خداراشکر که همه چی خوبه و من آرامش دارم. 

الته عصر بصورت موقت یکساعتی حالم بد شد ولی دوباره یاد خدا افتادم و حالم بهتر شد. دوباره به این فکر کردم که خدا زنده است و مواظبمه و دلیلی برای ناراحتی وجود نداره. خدایا شکرت. ممنون که هستی. ممنون که مواظبم هستی.

الان هم اتفاق نگران کننده ای افتاده ولی من نگران نیستم و همه چی را سپردم به خدای بزرگ. خدا کمکم میکنه و خیالم راحته که همه چی حل میشه. اگر چیزی قسمت من باشه هیچ جیز نمیتونه اونو از من بگیره. اگر ملکی، ماشینی، ادمی و حتی عشقی(هرچیزی)متعلق بمن باشه هیچکس نمیتونه اونو از من بگیره. هیچکس. هیچکس. چون خدا اونو برای من نگه میداره. 


نگران هیچی نیستم. هیچی. خدا با منه و ازم مواظبت میکنه. خدا هوامو داره. خدا بهترین دوستمه.

من در پناه لطف و رحمت پروردگار بزرگ هستم و به هر چیزی که بخوام میرسم. خدایا ممنونم ازت. پروردگارا ممنونم ازت. سپاس فراوان. 

باران بارانی
۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۲:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

الان یاد رابطم با مح افتادم. اون روز ها من تازه با مج تموم کرده بودم و درواقع اون منو ترک کرده بود. بدون هیچ دلیل و توضیحی در اوج رابطه گذاشت و رفت. واقعا حال بدی داشتم. ناامید و افسرده و داغون بودم. کلا دلم گرفته بود. 


اون روزها جز بدترین روزهای زندگیم بود. از خدا بریده بودم. از همه ادمها بریده بودم. دلم به هیچی خوش نبود. خلاصه در افسردگی کامل به سر میبردم. یه روز پنجشنبه صبح که از خواب بیدار شدم و با اشک و اه توی رختخواب بودم صدای تلگرام را شنیدم. یه نفر بهم پیام داده بود. گوشیمو نگاه کردم ولی سین نکردم. چند دقیقه بعدش به خودم گفتم شاید کاری داشته باشه. بالاخره هم دانشگاهی بودیم و به خودم گفتم شاید سوال مهمی داره.


خلاصه بهش ج دادم و گفتم:"اگر امری هست بفرمایید." اونهم گفت:"که کار خاصی نداره و فقط میخواسته سلامی بکنه و حالم را بپرسه." خلاصه سر صحبت باز شد و کمی چت کردیم. من هم سر درد دلم باز شد. اونهم بهم پیشنهاد دوستی داد. هیچوقت اون لحظه یادم نمیره. خیلی برام شیرین بود. تا شب کم و بیش با هم چت نیکردیم. بعد گفت که روز بعد، یعنی روز جمعه باید بره ترکیه یه مسافرت کاری. خلاصه روز بعد من هم ارایشگاه بودم. کلی با هم در ارتباط بودیم. یکشنبه و دوشنبه هم همدیگه را دیدیم. همه چی خوب و بدون استرس پیش رفت. همه چی زیبا بود تا اینکه این اتفاقات افتاد.


الان که به اون روزها فکر میکنم میبینم بهترین روزهای زندگیم بودند. خدا بهم نگاه کرده بود. خدا کمکم کرده بود. خدا برام یه نجات دهنده فرستاده بود. یه نفر که هوامو داشته باشه. یه نفر که مواظبم باشه . حالمو خوب کنه. 

خدایا ممنونم ازت. خدایا سپاسگزارم. 


خدایا بزار باز هم اون حس زیبا و اون ارامش را در کنار مح تجربه کنم و عاقبت بخیر بشم. خدایا باز هم ممنونم.

باران بارانی
۱۹ تیر ۹۷ ، ۱۳:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

دارم میمیرم از شدت خواب. دیشب اصلا خوابم نمیرفت. امروز ه ساعت 4:30 بشدار شدم و ساعت 6 صبح شرکت بودم. ساعت 7 جلسه داریم. آخه خداییش ساعت هفت صبح وقت جلسه است. خیلی خیلی خوابم میاد. تازه عصر هم میخوام برم خونه ببینم و وقت استراحت ندارم.

الان زنگ زدن گفتند:"یک جلسه اورژانسی دیگه برای آقای مدیر خیلی سطح بالا پیش اومده و جلسه امروز برگزار نمیشه.".

شما باشید باور می کنید؟ واقعا باور می کنید؟

عه.

باران بارانی
۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۶:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

امروز تعطیل بود. خداراشکر همه چی خوله. بیرون نرفتم و استراحت کردم. فردا ساعت 7 صبح جلسه داریم. امیدوارم زود خوابم ببره که فردا بتونم راحت رانندگی کنم.  فردا عصر میخوام برم دوتا خونه دیگه ببینم. همه چی را سپردم به خدای بزرگ و قادر و توانا. 


خدایا کمکم کن. میخوام کمتر خودم برنامه ریزی کنم و همه چی را بخدا بسپارم. اینجوری خیلی خیالم راحته و حال بهتری دارم.

من احساس میکنم این روزها استرس کمتری دارم. شاید به این خاطر که همه چی را سپردم به خدا و خودمو راحت کردم.

ولی نمیدونم چرا همه بهم میگن استرس داری. بابا من استرس ندارم. به ولله ندارم.

باران بارانی
۱۸ تیر ۹۷ ، ۲۲:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

دیروز مهمون داشتیم. امروز هم مهمون داریم. امروز صبح توفیق شد که یه کار خیر کوچولو انجام بدم. خدایا شکرت که این توفیق را نصیبم کردی. خوشحالم. واقعا که هیچی مثل کار خیر ادم را خوشحال نمیکنه. 


دوستان از من به شما نصیحت هیچی مثل کارخیر انجام دادن به پول شما برکت نمیده. من خودم تاثیرش را بارها و بارها تو زندگیم دیدم. کمک های کوچک ما همچین برکتی به زندگیمون میده که تو خواب هم نمیبینیم. اینها که میگم شعار نیست. من خودم تاثیرش رو تو زندگیم دیدم. بخاطر همین توصیه میکنم تا میتونید کار خیر انجام بدید. یکی میدید، 10 تا میگیرید.

از این دست یکی بدید، با اون دست 10 تا بگیرید. بهترین معامله، معامله با خداست. هیچ شک و تردیدی توش نیست و همش سوده. هیچ معامله ای پرسودتر از این نیست دوستان. بمن اعتماد کنید.


فردا قراره برم چندتا خونه دیگه ببینم. هیجان زده ام و خوشحال. خدا خودش همه چی رو بهتر میکنه. خدا خودش همه چی رو سر و سامان میده. 

دوستان تو این مدت خیلی کمکم کردن. خدا بهشون خیر و سلامتی بده. 



باران بارانی
۱۵ تیر ۹۷ ، ۱۸:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

خدا چجوری مشکلات ما رو حل میکنه؟ 

یجوری حل میکنه که به ذهن آدم هم نمیرسه. از یه راههایی که به ذهن هیچ بنده ای نمیرسه. خدا یجوری مهره ها را کنار هم میچینه و ابزار در اختیار آدم قرار میده که اصلا فکرش را هم نمیکنیم.

مهم اینه که هیچوقت نباید از بنده خدا چیزی بخواهیم. فقط باید امیدمون به خدا باشه نه هیچکی دیگه. اگر هم کسی کمکمون کرد باید بدونیم که از طرف خدا مامور بوده. خدا اون را وسیله انجام کار ما قرار داده.


بهرحال تصمیم گیرنده اصلی خداست. 

منم منتظرم خدا معجزه آسا کمکم کنه. از هیچکی هیچ چیز نمیخوام جز خدا. در همه کارها. خدا باید بخواد که بشه. اگر همه دنیا هم بخوان و خدا نخواد نمیشه.


پس اول و اخر بهتره ادم خودش را جلوی بقیه کوچک نکنه و فقط همه چیز رو مستقیم از خدا بخواد.



خدایا فقط از تو میخوام همه اون چیزهایی که خودت میدونی.

باران بارانی
۱۳ تیر ۹۷ ، ۱۳:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر