سلام
امروز رفتم بانک برای بار سوم. میخوام یه وام شصت میلیونی بگیرم. امروز مدارک ضامن ها را برده بودم. اول که گفتن دو تا ضامن کمه و باید سه تا ضامن ببرم. برای هر بیست میلیون یه ضامن. دوم اینکه یکی از ضامن ها را چون حقوقش کم بود رد کرد. خلاصه قبول کرد یه وام بیست تومنی بهم بده با یه ضامن. نقشه هایی که کشیده بودم برای شصت میلیون نقش بر اب شد.
وقتی از بانک اومدم بیرون خیلی ناراحت بودم. عملا وا رفتم. رفتم کمی قدم زدم. ولی الان حالم بهتره. یاد خدا افتادم. خدا مواظب منه. اگر این وام جور نشده حتما خیر و مصلحتی بود. حتما خدا نقشه بهتری برام داره.
جول استین میگه وقتی سختی ها و فشارهای زندگی خیلی زیاد میشه خوشحال باشید چون پیروزی نزدیکه. خوشبختی نزدیکه. نقشه ای که خدا برامون کشیده نزدیکه.
خدایا شکرت. خدایا بهتداعتماد دارم. خدایا راضیم به رضای تو. شک ندارم خیر و صلاحی در کاره. خدایی که منو افریده و دوست داره و حمایت میکنه حتی یه لحظه هم منو تنها نمیذاره. حتما این وام با این مبلغ به خیر و صلاح من نبوده. حتما خدا میخواد از جای دیگه کمکم کنه. از جایی که من حتی نمیتونم حدس بزنم. همونطوری که به پ کمک کرد طوریکه پ حتی حدس هم نمیزد.
خدایا ممنونم که تنهام نمیذاری. من دیگه ناراحت نمیشم. میدونم تو هر اتفاقی خیری هست. الخیر فی ما وقع
خدایا راضیم به رضای تو
خدایا باز هم کنارم باش
خدایا بغلم کن