اونجا که هایده میگه صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی
جمعه, ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۰۵ ب.ظ
سلام
امروز داشتم حافظ میخوندم این اومد:
ز غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش/ زده ام فالی و فریادرسی می آید
ممنونم حافظ عزیز و مهربونم که سعی میکنی بهم روحیه بدی ولی آخه کی دیگه؟
پاییز را واقعا دوست ندارم. تازه داشت حالم خوب میشد که پاییز شد.
این روزها همش سعی میکنم که حال خودمو خوب کنم. با خودم مهربون باشم. به خودم عشق بورزم. مواظب خودم باشم.
شنبه یه تصادف اساسی داشتم. ماشینم تازه امروز قراره به دستم برسه. خدا را هزاران مرتبه شکر میکنم که همه چی به خیر و خوشی تمام شد.
پاهام بدجوری ضعف میره. زانوهام درد داره. نگران غضروف هام هستم.
۹۷/۰۷/۲۰