پروسه فرسایشی پایان دادن
چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ق.ظ
سلام
بالاخره زنگ زد. گفت دیروز تو سرما کار می کرده و نمیتونسته دستش را از توی دستکش در بیاره. خدا میدونه. من که باورم نمیشه.
بهرحال خیلی جدی و رسمی صحبت کرد. گفت دیگه حرفی نمونده. بعد گریم گرفت نمیتونم فکر کنم دیگه این صدا رو نشنوم.
گفتم قبلا باران صدام میکردی. بعد لحنش تغییر کرد. خلاصه قرار شد به محض اینکه بیدار شد بزنگه.
دوست دارم صداشو بشنوم.
۹۶/۱۰/۱۳