دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۴ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

سلام

من نمیدونم چرا خدا با من این کار را می کنه؟

مدت ها بود دلم میخواست ارتقا شغلی بگیرم. هم از نظر مالی نیاز دارم و هم دوست دارم دیگه از کارشناسی بیام بیرون.

الان بهم یه سمت ریاست پیشنهاد شده که اصلا به زمینه کاری و علاقه من ارتباطی نداره. یه چیزی شبیه تلفن چی و هم اینکه مجبور میشم برم جای کسی کار کنم که با من دوست صمیمی هست و من نمیخوام برم جای اون.

 

نمیدونم خدا واقعا با من چکار میکنه؟

چرا اون چیزی که دوست دارم را بهم نمیده؟

 

 

باران بارانی
۰۴ دی ۹۸ ، ۰۸:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

دیروز عصر پیش استادم بود.

خیلی کامنت های خوبی بهم داد.

خیلی خوب راهنماییم کرد.

البته خیلی خسته شدم.

خیلی هم کار دارم که باید انجام بدم ولی در کل عالی بود.

باران بارانی
۰۴ دی ۹۸ ، ۰۸:۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

امروز هم طبق برنامه پیش رفتم.

به کارهام رسیدم.

مطالعه کردم. 

پیاده روی رفتم.

یه هدیه برای خودم خریدم.

غذای خوب خوردم.

چای و میوه خوردم.

ظاهرا همه چی عالیه.

ولی یه دفعه دوباره دلم گرفت. این بار یاد پدرم افتادم.

هیچکس نمیتونه برای یه دختر جای پدرش را پر کنه. هیچکس.

همیشه فکر میکنم اگه پدرم بود زندگی من الان چجوری بود؟

اگه پدرم بود همیشه مواظبم بود، هوامو داشت.

اگه پدرم بود من انقدر ترسو نبودم، اضطراب جدایی نداشتم.

اگه پدرم بود کسی جرات نداشت اذیتم کنه.

اگه پدرم بد من یه ادم دیگه بودم...

اگر انتخاب من بود ترجیح می دادم یه پدر معمولی داشتم که سایش بالای سرم باشه نه اینکه یه پدر قهرمان که جون خودشو فدای کشورش کرده.

باران بارانی
۰۲ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

این روزها زندگیم منظم شده. دارم سعی می کنم به افکارم هم نظم خاصی بدم.

هفته ای چهار روز پیاده روی میرم.

تقریبا هر روز مطالعه می کنم.

تقریبا هر روز آشپزی می کنم.

به مسایلی که دوست دارم فکر میکنم.

همه کارهام را مینویسم که کاری از قلم نیفته.

سعی میکنم افکارم را مدیریت کنم.

آدم های زندگیم را دسته بندی کردم و به هر دسته اولویت دادم. برای ادم های با الویت پایین وقت زیادی نمیذارم.

 

خوابم بهتر شده. 

 

سعی می کنم کنترل همه چی دستم باشه.

 

باران بارانی
۰۲ دی ۹۸ ، ۰۸:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر