دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

you should not have


وقتی از کسی هدیه گرفتیم و میخواهیم بگیم: چرا زحمت کشیدی؟


باران بارانی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

I fancy her

ازش خوشم میاد

باران بارانی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

you broke your word

ژدی زیر قولت

باران بارانی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

he/she got my goat

کفر منو در آورد

باران بارانی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

Cut the comedy

do not be funny

شوخی بسه

باران بارانی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

متاسفانه خیلی از ماها (من جمله خود من) عادت به سوگواری پیش از مصیبت داریم.

یعنی هنوز مشکل یا مصیبت موردنظر برامون اتفاق نیفتاده ولی ما نگرانیم و به فکر پاره هستیم و غصه میخوریم. غافل از اینکه بابا شاید اصلا اوون اتفاق هیچ وقت اتفاق نیفته. شاید اصلا مشکل مورد نظر یجور دیگه حل بشه.

در زندگی خود من هزار بار اتفاق افتاده که نگران مساله ای بودم و اون مساله اصلا اتفاق نیفتاده یا یجوری که فکر نمیکردم حل شده.


پس بهتره این عادت را کم کم از زندگیمون حذف کنیم و نگران اتفاقی که هنوز نیفتاده نباشیم.

باران بارانی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

مدتهاست که فیلم ترسناک نمیبینم ولی دیشب هوس کردم که یک فیلم ترسنام ببینم.

تعریف این فیلم را زیاد شنیده بودم و بالاخره دیشب تونستم ببینم.

باید بگم فیلم خوبی بود ولی اونقدر که انتظار داشتم ترسناک نبود.

من بعد فیلم خیلی راحت رفتم توی رختخواب و خوابیدم.

باران بارانی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
سلام
دیروز این فیلم زیبای کمدی را دیدم. 
جنیفر آنیستون و آدام سندلر بازی کرده بودن و به نظر من واقعا عالی بودن.
من که کلی خندیدم.
باران بارانی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

امروز مستاجر اپارتمانم زنگ زد و کلی در مورد کارهایی که تو این مدت برای آپارتمان انجام داده گزارش داد.

بعد هم سربسته به من فهموند که هنوز قرض هایی که برای عروسی انجام داده را نتونسته برگردونه و دستش خالیه.

و فهمیدم که د این دوسال دوبار در اون ساختمون دزدی شده و من ناخودآگاه ترسیدم.

ترسیدم از اینکه چجوری قراره از حدود 4 ماه دیگه اونجا تنها زندگی کنم.

خیلی ترسیدم.

میخوام جلوب تراس و پنجره داخل حیاط را حفاة آهنی بذارم.

بهش گفتم قفل درب ورودی را هم تغییر بده.

خیلی ترسیدم. انقدر ترسیدم که تپش قلبم بالا رفت و  دستم لرزید.

بعد از چند دقیقه یادم افتاد که خدا هنوز زنده است و همچنان مواظب منه.

خدا منو تنها نذاشته و هر جای دنیا باشم از من نگهداری می کنه.

از خوردم خجالت می کشم که هنوز ایمانم انقدر ضعیفه که خدا را فراموش میکنم.


خدایا منو ببخش.

و همونموقع این متن را در تلگرام دیدم:

از هیچ چیز در هستی نمیترسم.
زیرا ....
خداوند پیشاپیش قدمهایم...
غیورانه عمل خواهد کرد....
ترس....
نام دیگر شیطان است...
که رسالتش نومید کردن انسانها
از لطف لایزال الهی است

باران بارانی
۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

الان فیلم Green Book را دیدم. اعتراف میکنم که اولش فکر کردم خیلی فیلم بیخودیه ولی از اواسط فیلم نظرم تغییر کرد.


ببینید حتما


باران بارانی
۳۰ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر