دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

سلام

میخوام صادق باشم. حتی در لحظات سختی که مورد هجوم سختی ها و مشکلات قرار میگیرم، بازهم به فرارسیدن نور امیدوارم. 

بازهم به معجزات خداوند امیدوارم. 

من بارها دست پرتوان خداوند را دیدم که پجوری در زمانی که حتی فکرش را نمیکنیم همه چی را درست میکنه.

اره من هیچوقت ناامید ناامید نیستم. همیشه روزنه ای از امید در تاریکترین لحظات زندیگیم وجود داره، امید به روزهای روشن، امید به فردای بهتر.

باران بارانی
۰۲ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

دیروز دو تا فیلم دیدم.

AI Rising

فیلم خوبی نبود. کلا سه تا بازیگر داشت و من خوشم نیومد. در مورد رابطه بک انسان و یک ربات بود.و کلا خیلی هم صحنه های غیراخلاقی داشت. من که خوشم نیومد.

Prometheus

یک فیلم بسیار زیبای علمی تخیلی در مورد سفر به فضا و یافتن موجودات فضایی خیلی باهوش و پیشرفته. از تماشای این فیلم واقعا لذت بردم.

Alien Covenant

 این فیلم در ادامه فیلم Promtheus ساخته شده. امروز میخوام این فیلم را تماشا کنم.

باران بارانی
۰۲ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام دوستان عزیزم 

سال نو مبارک. بهترین ها برایتان آرزومندم.

باران بارانی
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

📝


فورس ماژور که هیچ ،

غیر از آن ، بیایید دردِ دیگری را

با دستِ خودمان

وارد زندگی هامان نکنیم..

سالِ جدید ،

فقط یک سُفره ی چند سین دارِ چند روزه ،

لباسهایِ نو و خانه های تمیز نمیخواهد که ..

سالِ نو

اندیشه ای نو میخواهد

کم دردتر

کم غم تر

پُر عشق تر

پُر دُعاتر ..

آن حَوِل حالَنا که هست ،

آن را از اعماقِ دل برایِ هم بگوییم ..

برایِ هم بخواهیم .. برایِ هم بخوانیم

که قسَم به عشق ،

دلیلِ اَحسَنُ الحالِ کسی بودن

زیباترین حسِ زندگی ست ..

بیایید نه یک سال و نه یک بار ،

که هر روز و همه سال را

زیر سایه ی سَرسَبزِ عشق بمانیم ..

به جانِ همین بهارِ در راه قسم،

آنچنان اتفاقِ عجیبی در همان یک ثانیه ی تغییرِ فصل نمی اُفتَد ،

آن اتفاقِ عجیب در دلَت اگر افتاد ،

آن انقلاب در قلبَت اگر رُخ داد ،

آن تحول اگر به حالِ دلَت رسید ،

کسی هم اگر نگویَدَت

روز و روزگارَت مبارک است به ذات ..

بیا تعریفِ جدیدی از بهار بسازیم ،

بیا بگوییم بهار یعنی

یک سالِ دیگر قد کشیدنِ عشق ..

که عشق ، پیمانه ای ست

برای سنجشِ میزانِ میمنت و برکتِ این زندگی ..


👤 #سمانه_ملک_پور

💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva

باران بارانی
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

الان مطلب زیبایی میخوندم از "یان وندراک" همسر زنده یاد "مریم میرزاخانی". خیلی برام جالب بود. اینجا مینویسم که شما هم بخونید:


زندگی عادلانه نیست ***** یان وندراک، همسر مریم میرزاخانی، در رابطه با تسلیم بودن وی به سرنوشت و نداشتن شکایت در رابطه با اتفاقاتی که برایش رخ داده، صحبت کرد و گفت: زمانی که مشخص شد پیشرفت سرطان در بدن مریم به قدری زیاد شده که تقریباً امیدی وجود ندارد، با هم صحبت کردیم و معتقد بود که به هر حال زندگی عادلانه نیست، همان‌طور که زمانی که در یک خانواده خوب و با بهره هوشی بالا و افراد خیلی خوب در کنار خودم به این دنیا آمدم، عادلانه نبود. من شکایت و گله‌ای از این بابت ندارم، چون بسیاری از افراد در دنیا این دارایی‌ها را ندارند او هیچ‌گاه در رابطه با هیچ چیزی گِله و شکایت نکرد و به من می‌گفت : نیازی نیست برای من دست به دعا شوی، چون مشکلات خیلی بزرگتری در جهان وجود دارد. او دوست نداشت به او به عنوان یک قربانی نگاه شود مریم اخلاق خاصی داشت و به بسیاری از چیزهایی که دیگران به آنها علاقه‌مند هستند، بی‌تفاوت بود. او زمان زیادی برای میهمانی و جشن نداشت و دقیقاً می‌دانست که چه کاری می‌خواهد انجام دهد و برای آن یک نقشه کامل و دقیق داشت و هیچ اهمیتی نمی‌داد که دیگران چه چیزی درباره‌اش می‌گویند، او ذهنی بسیار قدرتمند داشت یان وندراک افزود: زندگی ما در ریاضیات خلاصه نمی‌شد. مریم علاقه زیادی به ورزش شنا داشت و در این رشته متبحر بود و به گوش دادن به رادیو و مطالعه زندگینامه افراد نیز علاقه داشت. وی معتقد بود فرد خوش‌اقبالی است، اما به نظر من این‌طور نبود .

این سخنرانی را میتونید در اینجا ببینید.


باران بارانی
۲۸ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

من یک انسان با وجدان کاری هستم.امروز هم که هیچکس سر کار نیست، من اومدم سرکار.

همه جا ساکته. انقدر همه جا خلوت و بدون ترافیک بود من خیلی زود رسیدم.

به ذهنم رسیده لیستی از اهدافم که میخوام حتما در سال 98 به اونها برسم را آماده کنم. 

پیشنهاد میکنم شما هم همینکار را انجام بدید.  

باران بارانی
۲۸ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

برنامه های من برای تعطیلات عید

1)خوابیدن 

2)خوردن سیرترشی

3)ادامه کار برروی پایان نامه

4)تماشای فیلم های کمدی

5)تماشای سریال WEST WORD

6)مطالعه کتاب "زن بودن" اثر "تونی گرنت"

  این کتاب را میشه از اینجا خرید.

7)مطالعه کتاب "میشل اوباما شدن"

  این کتاب را میشه از اینجا خرید.

8)گاهی آشپزی


فعلا همین برنامه ها را دارم.

باران بارانی
۲۶ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

حال و هوای عید همه جا پیچیده. 

بهار داره میاد. 

بازارها قلقله است. 

مدارس و دانشگاه ها تقریبا تعطیل شدن. 

امروز صبح ترافیک خیلی کمتر بود. 

پارکینگ اداره خیلی خلوت شده. خیلی از همکارها از دیروز مرخصی گرفتند و نمیان.

خیلی ها مشغول خونه تکونه هستند.

تهران داره خلوت میشه. وقتی تهران خلوت میشه، دوست داشتنی تر میشه.

منم آماده تعطیلات هستم.

البته مرخصی نمیگیرم و تا سه شنبه میام سر کار.

دیشب یه خرید اینترنتی داشتم. منتظرم بیاد. 

کلا من خرید اینترنتی را خیلی دوست دارم. آدم دو تا هیجان را تجربه میکنه. یکی وقتی داری خرید میکنی. یکی هم وقتی به دستت می رسه.


باران بارانی
۲۶ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

کسی که نشسته است

همیشه خسته نیست

شایدجایی برای رفتن نداشته باشد

کسی که نشسته است

شایدخسته باشد

شایدهمه جارا گشته باشد

وخسته باشد

کسی که نشسته است 

حتما گم کرده ای دارد!


👤 #علیرضا_روشن

💟 @Havaye_Havva

باران بارانی
۲۳ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

📝


 به احترامِ لحظه ی "آخِیش"


▫️امروز روز من بود. امروز را با شنیدن یکی از بهترین خبرهایی که میشد بشنوم شروع کردم. صبح، همینطوری که خمیازه میکشیدم و ایمیلم را چک میکردم، دیدم که مقاله ای که حدود یکسال عمر و اعصاب و شب و روزم درگیرش شده بود، بالاخره برای چاپ توی یک مجله ی پدر و مادر دار پذیرفته شده.


▫️این قضیه ی مقاله، هر دانشجویی را حداقل یکبار حسابی چلانده و روی روح و روانش یک تانگوی لایت رقصیده. اولین درد قضیه اینجاست که باید یک ایده ی جدید بزنی. آنهم توی دنیایی که از هر دو نفر، سه نفرشان دنبال یک حرکتِ جدید هستند و شیره ی تمام ایده ها در تمام زمینه ها حسابی کشیده شده. بعدش میرسد به سروکله زدن با فرمولها و معادله ها که این هم بالاخره با هر ضرب و زوری که هست میگذرد. زخم اصلی را اما "انتظار" میزند. انتظار لعنتیِ نامعلوم. انتظارِ یک ایمیل دلهره آور که فقط و فقط اولین کلمه اش مهم است. اینکه نوشته باشند "متاسفانه باید بگوییم که..." تا تو دلت هرری بریزد پایین، یا اینکه نوشته باشند "تبریک میگوییم بابتِ..." تا تو تکیه بدهی به صندلی و چشمت را ببندی و توی دلت بگویی "آخیش..."


▫️گاهی با خودم فکر میکنم چرا باید اینهمه درگیر این دردسرها شد؟ بعد به خودم جواب میدهم که مگر راه حل دیگری هم وجود دارد؟ به جز اینکه زحمت بکشی و میلیمتر میلیمتر خودت را بکشی بالا. در واقع ما معمولی ها که پول میلیاردی از آسمان سُر نخورده توی کیف پولمان، هر روزِ زندگیمان خودش یک پا "مقاله نوشتن" به حساب می آید. همه ی ماها یک آنشرلیِ درون داریم که برای تمام داشته هایش پوستش کنده شده، اما از خودش راضی است. میدانی، یک نکته ی ظریفی وجود دارد و آنهم اینکه روی مال و اموالِ بادآورده میشود قیمت گذاشت، اما چه کسی تا حالا توانسته برای این "آخیش" گفتنِ ما قیمت تعیین کند؟ یادداشت کن؛ یک هیچ به نفع ما!



👤 #مهدی_معارف

💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva

باران بارانی
۲۳ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر