دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۲۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام

تا وقتی یه خدای مهربون با فرشته هاش اون بالا نشستن و مواظب ما هستن هیچ نیازی به نگرانی و غصه خوردن نیست. 

امروز گوشیم زنگ خورد. تا بیام بردارم قطع شد. وقتی داشتم میرفتم سمت گوشیم به دلم افتاد خبر خوبیه. اون لحظه با هر چیزی فکر میکردم به جز بانک و وام. 

دیدم شماره ناشناس. سریع تماس گرفتم. پیغامگیر بانک جواب داد. با مسئول تسهیلات صحبت کردم گفت با وام شما موافقت شده و چند تا مدرک دیگه برام بیارید. انگار دنیا را بهم دادن. خدایا شکرت. خدایا فقط چند روزه که غر نمیزنم و تجزیه و تحلیل نمیکنم و فقط میگم خدایا راضیم به رضای تو. و تو اینطوری همه چی را سر و سامون میدی. خدایا ممنونم. خدایا خیلی دوستت دارم. خیلی. 

خدایا راضیم به رضای تو. خدایا هر نقشه ای داشته باشی من راضی هستم. 


خدایا راضیم به رضای تو

خدایا راضیم به رضای تو 


همه چی درست میشه. خدا همه چی را به روش خودش درست میکنه. فقط باید آروم و صبور بود و به خدا ایمان داشت. باید خدا را باور کرد. 


همه چی کم کم درست میشه. وام درست میشه. دکترا درست میشه. خونه درست میشه. کار درست میشه. ازدواج درست میشه. خدا همه چی را کم کم درست میکنه. 


خدایا ممنونم  دیگه ناراحت و نگران نیستم اخه دلیلی برای نگرانی وجود نداره وقتی خدا هست. 

ایمانم قوی‌تر میشه. با همه وجودم احساس میکنم. 

باران بارانی
۰۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

امروز صبح کمی دلم گرفته بود ولی زود خودم را جمع و جور کردم و نذاشتم کار به جاهای باریک بکشه و اشکم در بیاد.

دیشب سهمم را از خونه مشهد فروختم.یا امام رضا من رو ببخش. به پولش نیاز دارم. یا امام رضا باز هم قسمتم کن که بیشتر پیشت بیام.

دیروز رفتم پارچه مانتویی خریدم و دادم که برام بدوزن. مدل را قبلا خودم انتخاب کرده بودم. یه چیزهایی هم برای خودم خریدم برای هدیه.

حالم بهتر شد.

دیروز یکی از همکارهای قدیمم زنگ زد و کلی با هم صحبت کردیم. یاد روزهای قدیم افتادم. یادش بخیر.

خدا بخیر کنه. 

خدا همه چی رو بخیر کنه.

دارم دوره های جذابیت درونی را گوش میکنم. دارم تغییر میکنم.


خدایا راضیم به رضای تو.



باران بارانی
۰۸ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

من تغییر کردم. امروز خودم اثر این تغییر را حس کردم. صبح مجددا رفتم بانک و رئیس بانک گفت که ضامن دوم جدیدم را قبول نمیکنه چون مستمری بگیره. 

منم همه مدارکم را برداشتم و رفتم یه بانک دیگه. من قبلا یه وام از این بانک گرفتم و حتی یک قسط معوقه هم ندارم و مشتری خوش حسابی هستم. خلاصه مدارکم را دادم و قرار شد فردا باهام. تماس بگیرن و خبر بدن.  ولی خبر خوب این هست که من موقع ترک بانک احساس خوبی داشتم و بخودم گفتم جواب هر چی باشه من راضیم به رضای خدا و در هر صورت خوشحال و راضی خواهم بود. 

خدایا ممنونم که نور محبت و ایمان خودت رو به دلم تابوندی. 

من دیروز به یک افطاری خیلی لوکس توی یکی از بهترین هتل های تهران دعوت شدم. خیلی دوست دارم برم و یه عالمه دوست جدید پیدا کنم. امروز میخوام برم سفارش یه مانتو بدم که خیاط برام بدوزه. کلا هم خوشحالم. 


خدایا راضیم به رضای تو 

باران بارانی
۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

همیشه همه بمن میگن "دلم روشنه و یه اتفاق خوب میفته" و من همیشه میگم "دلت خوشه ها" ولی این روزها اوضاع فرق میکنه از جمعه احساس میکنم دلم روشنه برای اولین بار توی عمرم. واقعا دلم روشنه و واقعا اتفاقات خوبی داره میفته.

امروز دنبای کارهای ضامن جدیدم بودم. همه کارها انجام نشد چون یک رییس نیومده بود سرکار. فردا باید برم ادامه بدم. ولی مظمینم خیری هست.


امروز به به افطاری خیلی خیلی لوکس دعوت شدم توی یکی از بهترین هتل های تهران. وای خدای من. امیدوارم خیلی بهم خوش بگذره و دوستان جدید پیدا کنم.  درس خوندن را هم شروع کردم. خداراشکر همه چی داره درست میشه. همه چی داره خوب میشه.


ابرهای تاریک و سیاه از جلوی خورشید کنار میرن و خورشید زیبا پر از خیر و برکت زندگی من رو روشن میکنه. یاده اون جمله جول استین افتادم که میگفت:"وقتی همه چی خیلی سخت میشه خوشحال باشید چون پیروزی نزدیکه".

یاد روزهای سخت زندگیم افتادم ولی الان خیلی خوبم. خیلی حالم بهتره. انرژی مثبتم بیشتر شده. خوشحالم. ارامش دارم. مهربونم. خوشحالم. لبخند میزنم. دوباره درس خوندن را شروع کردم. مقاله میخونم. سر کار هم حالم بهتره.

همه این اتفاقات از وقتی افتاد که تصمیم گرفتم برای مدتی غر نزنم و فقط خدارا شکر کنم و بگم خدایا راضیم به رضای تو.


خدایا راضیم به رضای توووووووووووووووووووو


خدایا شکرت. خدایا ممنونم. خدایا راضیم با رضای تو.

باران بارانی
۰۶ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

أخر هفته تموم شد. دارم لحظه شماری میکنم برای تعطیلات 15 خرداد. خیلی دوست دارم چند روز پشت سر هم تعطیل باشم. 

دارم سعی میکنم چند روز کمتر فکر کنم. کمتر تجزیه و تحلیل کنم. کمتر به فکر حل مشکلات باشم. خدا را شکر آخر هفته بدی هم نبوده. دو تا دوست جدید پیدا کردم که هر دو یجوری به محل کارم مرتبط هستم. امروز اتفاق عجیبی افتاد. یه خوابی دیدم که شیبه واقعیت بود. زیبا بود. خیلی زیبا. دوست دارم یه واقعیت تبدیل بشه. دوست دارم تو زندگیم اتفاق بیفته و من ببینم.

خدا از آبنده خبر داره. دو تا دوست جدید. با یکی از فامیل ها هم رابطم بهتر شده و گاهی با هم صحبت میکنیم. 


دیروز یکی از همکارهای قدیمم هم زنگ زد و حدود یکساعتی با هم صحبت کردیم. متاسفانه متارکه کرده. من اصلا در جریان نبودم. کلی با هم صحبت کردیم. کلی نصیحتم کرد و سعی کرد بهم انرژی بده.


شمع روشن کردم. اود روشن کردم. با امید خدا همه چی درست میشه. همه دارن برام دعای خیر میکنن.


این دعاها با هم جمع میشه و به آسمون میره. خدا این دعاها را میشنوه و اجایت میکنه. همین الان هم فکر میکنم که خدا دست بکار شده. همینکه حال من بهتره یعنی خدا داره یه کاری میکنه.



خدایا ممنونم. من فقظ پشت در نشستم و منتظرم. منتظرم و میدونم خدا در جدیدی را باز خواهد کرد. 


خدا تو این دو روزه سه تا آدم جدید و خیرخواه سر راهم گذاشته که هرکدوم یجوری نصیحتم میکنن و بهم انرژی میدن. فکر میکنم هر سه تا وسیله هستن از طرف خدا که حال منو خوب کنن. و خیلی خوب دارن این کار رو انجام میدن. خدایا شکرت. خدایا ممنونم.


خدایا راضیم به رضای تو


باران بارانی
۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

امروز از صبح خیلی حال خوبی نداشتم. ولی وقتی ناامید بودم خدا یه نشونه کوچک بهم نشون داد. از یه جایی هم نشون داد که فکرشو نمیکردم. همیشه کارهای خدا همینجوریه. خدایا ممنونم ازت. خدایا شکرت.

قول دادم غرغر نکنم و فقط بگم خدایا راضیم به رضای تو.


فرداشب یه افطاریه لاکچری دعوتم. تنهایی میرم. کسی باهام نمیاد. ولی دوست دارم برم و ادمهای جدید ببینم. از اداره میرم اونجا باید ساعت شش ونیم اونجا باشم.


یه دوست جدید پیدا کردم که بمن میگه "غرغرو بداخلاق شکاک بدبین" هرچی میگم من اینجوری نیستم باورش نمیشه. جالبه.

باران بارانی
۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر