دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

۲۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

سلام

من امروز حالم خوبه. خیلی خوب. بالاخره بعد از مدت طولانی اومدم و لپتاپم را روشن کردم. یه کفش خوب سفید خریدم برای عروسی. دیروز یه ناخن کار خوب همین نزدیک ها پیدا کردم و از کارش راضیم.

دوست گ خیلی دار به من محبت می کنه. نمیدونم چرا.

دیروز حالم خیلی خوب نبود ولی امروز حالم خوبه. صبح تخم بلدرچین خوردم و بعد هم یه قابلمه آش رشته درست کردم. خیلی خوشمزه شده بود.

خداراشکر همه چی خوبه. هنوز نفهمیدم دوست گ برای چی اومدده تو زندگی من. مطمینا اومده کاری رو انجام بده ولی نمیدونم چرا.

خدایا دوستت دارم. وضعیتو تو محیط کار خیلی بهتر شده. الان یه پایگاه داده دستمه و هر ماه یه عالمه گزارش عجیب و غریب ازش در میارمو و میدم به رییسم. رییسم بیشتر از قبل منو قبول داره. اعتمادش بمن بیشر شده. خدایا شکرت دوماه پیش من یه دختر افسرده و غمگین بودم که تو محیط کارم هزارا مکل داشتم ولی الان همه چیز بهتر شده. خیلی ها من رو میشناسن و بمن اعتماد دارن. همه چی داره بهترمیشه. دوستان خوب پیدا کردم. رییسم از من راضیه. کارم مهم شده. وام مسکنم را بالاخره پنج شنبه برام ریختن. هنوز کاریش نکردم. مطمینم پولی که غرض داده بودم هم بزودی به دستم می رسه. خداراشکر وضع مالیم داره بهتر میشه. خدایا به پولم برکت بده.

حالا دوست دارم بیشتر پیشرفت کنم. دوست دارم مسیولیت های مهمتر داشته باشم و با ادم های مهمتر شرکت در ارتباط کاری باشم. دوست دارم مهمتر بشم. دوست دارم حقوقم بیشتر بشه. دوست دارم مفیدتر باشم.  خدایا پیشاپیش ممنونم.


دوست دارم با ادم های موفق ومهربان تر در ارتباط باشم. دوست دارم شریک زندگیمو پیدا کنم. دوست دارم خوشبخ تر بشم.



باران بارانی
۲۴ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

🔆🌿🔆🌿🔆🌿🔆🌿🔆🌿🔆🌿🔆🌿



تا زمانی که بگوییم گرفتارم ، واقعا گرفتار خواهیم بود 


بسیاری از مردم به هنگام گفتگو کردن ، کلماتی مخرب را ادا میکنند

مثل:

مریضم

ورشکست شدم

جانم به لبم رسید

بد شانسم

و ......

به یاد داشته باشید ، از سخنان شما ، بر شما حکم خواهد شد.

کلامتان بی اثر باز نخواهد گشت، و آنچه را بر زبان رانده اید بجا خواهد آورد.



✅پس کلامتان را عوض کنید،تا جهان شما دگرگون شود.




🔆🍀🔆🍀🔆🍀🔆🍀🔆🍀🔆🍀🔆🍀


#توانمندشو 


باران بارانی
۲۱ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰ نظر

سلام

من دارم سعی می کنم رابطم را با خدا قویتر کنم. دور روز پیش اول صبح که داشتم میومدم اداره همکارم خانوم ط زنگ زد کلی با هام صحبت کرد در مورد اینکه باید ایمانم قویتر باشه و با خدا صحبت کنم. دعا کنم. ارتباطم را با خدا قویتر کنم.

دیروز یکساعت پیاده روی کردم. وقتی رسیدم خونه یه دوش گرفتم و خوابیدم تا صبح. فقط یه لیوان شیر خوردم.


فکر می کنم بزودی تغییرات زیادی در زندگی شغلینم ایجاد میشه. ظاهرا تغییراتی در ساختار شکل بوجود میاد. بخاطر این تغییرات ممکنه ارتباط من با دکتر ل خیلی کمتر میشه. حتی ممکنه دیگه نبینمش  و این موضوع من رو ناراحت میکنه. هر چی پیش میاد به صلاحه. به خدا اعتماد میکنم. 

امروز اون دوست جدیدم را در قطار دیدم. خیلی با هم صحبت کردیم. در مورد همه چی. چقدر دختر خوبیه. چقدر از همصحبتی با این دختر ماه لذت میبر. فکر میکنم اون هم از همصحبتی با من لذت میبره. خیلی ماهه. این رفت و امد با قطار باعث اشنایی ما شد. مطمینم این دختر مهربون هم در اینده من نقش مهمی داره چون خدا خواست که ما با هم اشنا بشیم.

امروز هم میرم پیاده روی. تنها کاری که این روزها از انجامش لذت میبرم همین راهپیماییه. امروز دوست گ از صبح زنگ نزد. فقط کمی چت کردیم. بعد گفت میاد با من پیاده روی. ولی من تحویلش نگرفتم. ازش دلگیرم. توی چت خیلی احساسیه ولی در واقعیت اینطوری نیست. نمیخوام یکبار دیگه وابسته بشم و راه را اشتباه برم. تاثیر این ادم تو زندگی من چیه. نمیدونم. فقط خدا از اسرار گذشته و اینده زندگی من اطلاع داره. ایه 5 ال عمران:

 إِنَّ اللَّـهَ لَا یَخْفَىٰ عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ


دوست داشتم ل مجرد باشه و از من خاستگاری کنه. دویت داشتم حداقل یه دوست یا همدم مثل ل داشتم. ممکنه روزی همدمی مثل ل داشته باشم؟ خدایا بهم بده. خدایا شکرت


امروز کلاس خیلی خوب بود. لذت بردم. خداراشکر روز خوبی داشتم. 

باران بارانی
۲۱ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام

امروز صبح رفتم کلاس. بعد رفتم اداره خودمو نشون دادم و بعد هم رفتم بیرون ناهار پاستا خوردم. بعد هم رفتم با دوست گ بیرون. کلی برام حرف زد بعد هم منو تا خونه رسوند. خیلی خسته شد. به نظرم خیلی ادم خوبی اومد. خیلی. مخصوصا وقتی رفت نماز بخونه و در نمازخونه بسته بود. چند تا برگ از درخت توت کند و روی برگ ها نماز خوند. واقعا جالب بود. خیلی صحبت کرد از پروزه هاش و برنامه هاش از افکارش. از من هم خیلی تعریف کرد. خوب بود. ادم بعضی وقت ها دوست داره دروغ های قشنگ را باور کنه و حتی بطور لحظه ای هم شده خوشحال بشه. دوست گ به من گفت چه ماشینی دوست داری؟ من گفتم دوست دارم ساندرو بخرم چون ارزونترین ماشین دنده اتوماتیکه. دوست گ گفت بزار پروزم درست بشه برات میخرم. من یه لبخند زدم.  توی راه یه تویوتا راو4 دیدیم. بهش گفتم یدونه مال خودش بخره. گفت دوست داره برای من بخره. بعد دوتامون لبخند زدیم.

الان هم کلا حال خوبی ندارم. دلم گرفته. احساس خوبی ندارم.


تصمیم گرفتم هرطور شده دکترا را بزودی تموم کنم. نمیخوام بیشتر وقت تلف کنم. میخوام از شرش راحت بشم.

روی هم رفته روز خوبی داشتم. 


امروز مهسان بهم زنگ زد. گفت کارم داره. فردا بهش میزنگم.


باران بارانی
۱۹ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 سلام

دیشب عروسی بودیم. خیلی خوش گذشت. رابط عزیز را دیدم. امشب هم بهم زنگ زد. گفت پسرعمه مادر طرف هم فوت کرده. طرف کلی معذرت خواسته که نتونسته بیاد و قضیه را فراموش نکردن. طفلی خبر نداره که من کلا بی خیالش شدم و مدتیه بهش فکر نمی کنم. اون باید بفهمه که بعضی فرصت ها فقط یبار تو زندگی به ادم رو میکنه و ادم باید سریع از موقعیت استفاده کنه. من مطمینم بزودی اتفاقات خوبی در زندگیم خواهد افتاد و دیگه لازم نیست به ادم حرکت اهسته ای مثل این فکر کنم. 

نمیدونم از کجا ولی میدونم بزودی همه چی به نفع من درست میشه. بوی اتفاقات خوب را حس میکنم. خدایا شکرت بخاطر این همه نعمت.


الان چند شبه با دوست گ چت میکنم. خیلی از من تعریفذمیکنه. خیلی زیاد. بهم قول شراکت و همکاری داده. نمیدونم چقدر میشه بهش اعتماد کرد. چندبار هم گفت خیلی سفارش من را به گ کرده. از کجا معلوم شاید خدا این ادم را فرستاده که زندگی من را زیرو رو کنه. که بوسیله این ادم من رو به ارزوهام برسونه. خدا میدونه. بهرحال خدا برای هدفی این ادم را گذاشته سر راهم. مطمینا خیره. خدایا باز هم شکرت.


دکتر ل. دکتر ل. خیلی بهش فکر میکنم خیلی زیاد. یعنی جند سالشه؟ یعنی ممکنه مجرد باشه؟ همچین ادم با همچین موقعیتی ممکنه مجرد مونده باشه؟ یه دوستی دارم تو منابع انسانی. فردا بهش زنگ میزنم که امارشو برام در بیاره. خدایا چی میشه یه شریک زندگی مثل دکتر ل سر راهم قرار بدی؟ هم مومن هم باسواد و خوش تیپ و خوش اخلاق و مهربون و موفق. هم خودم خوشبخت میشم هم خیال خانوادم از من و ایندم راحت میشه.


خدایا نقش این ادمهای جدید تو زندگی من چیه؟ نمیتونم صبر کنم. دوست دارم زودتر همه چی را بفهمم.

خدایا بمن صبر بده. خدایا زیباییم را بیشتر کن. پوستم را بهتر کن. اعتماد به نفس و جذابیت مرا نیز به لطف خود بیشتر کن. خدایا شکرت حسابی


باران بارانی
۱۸ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

نمیدونم چرا هرچی سعی میکنم در قلبم را ببندم فایده نداره. هروقت همچین تصمیمی میگیرم از در و دیوار ادم میاد سر راهم. 


حالا خودتون را بذارید جای من. تنهای تنها هستید. صمیمی ترین دوستتون یکدفعه ازدواج میکنه و دیگه حتی تو تلگرام هم حالتون را نمیپرسه. یه همصحبت به اسم خ دیگه زنگ نمیزنه و حالی ازتون نمیپرسه. تازه خبر میرسه که با بقیه گرم گرفته. اونم با چه ادم هایی.

اخرین خاستگارتون هم توخالی از اب در میاد و قالتون میذاره.

تنهای تنها.حتی تو خیالتون هم کسی نیست. از اونطرف یدفعه دکتر ل میاد سر راهتون پر از انرژی مثبت. پر از احترام و محبت و همه چیزای خوب. خوش صحبت متین نجیب محترم تحصیلکرده بسیار مودب... انرژی از این ادم تراوش میکنه بیرون. مگه میشه این ادم تو قلب ادم نفوذ نکنه.


حالا از طرف دیگه اقای دوست گ که حتی فامیلیش را نمیدونم. دوسه روزه هی بهم پیغام میده به بهونه های الکی و میخواد دوست بشه. دوستی معمولی. اخه مگه میشه؟ رابطه یه خانوم و اقا هیچوقت معمولی نمیمونه. این جمله را توی یک فیلم شنیدم. همینو بهش گفتم. میگه مگه ما ندید بدید هستیم؟

خدایا من رو به راه راست هدایت کن. میگه بذار بعضی وقت ها همدیگه را ببینیم. بعضی وقت ها صحبت کنیم.


خدایا من را به راه راست هدایت کن. تاثیر این ادم تو زندگی من چیه اخه؟ خدایا من دیگه حوصل اه و ناله و گریه و زاری ندارم.

خدایا کمک کن که فقط یه همصحبت بمونیم نه بیشتر. مثل دوتا همکار. 

خدایا نمیخوام احساساتم درگیر بشه. کمکم کن. خدایا میخوام مثل یه خانوم دکتر قوی و محکم باشم. نه یه دختر بچه 18 ساله دبیرستانی که قلبش کف دستشه.

خدایا شکرت

خدایا شکرت

باران بارانی
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

سلام

امروز خیلی روز پرکاری بود و حسابی خسته شدم ولی خوب بود. کلاس اورذکل به خوبی برگزار شد و کلی مطلب یاد گرفتم. عصر هم جلسه با دکتر ل دوست داشتنی. وای خدای من کاش من یه مردی مثل دکتر ل تو زندگیم بود.  فرقی نمیکرد که پدرم باشه یا برادرم یا شوهرخواهرم و یا همسرم. کاش بود. من از سن دوسالگی پدرم و از دست دادم و همیشه حس کمبود یه حامی مرد را تو زندگیم حس کرد. همیشه این حس با من بود. هرچند که مادرم برام هیچی کم نذاشتدو همه تلاشش را کرد ولی من همیشه دوست داشتم یه مرد قوی پشتم باشه.

دکتر ل واقعا عالیه واقعا حرف نداره. خیلی خوبه خیلی. وقتی صحبت میکنه واقعا قند تو دلم اب میشه. احساس میکنم پاک و زلاله مثل قطره های باران. وقتی لبخند میزنه مثل ادم خوبای توی قصه ها میمونه. یه انرزی پاک و قوی تو وجودش هست که توی هیچکس ندیذم. واقعا من و جذب میکنه. خدا برای خانوادش نگهش داره. خدا یه مرد اینجوری بمن بده.

من از دیروز حالم بهتره. دیگه به اون خاستگار فکر نمیکنم. حالا احساس میکنم لیاقتم بیشتره. امروزاز یه شرکتی اومده بودند. چند تا دکتر. همه باکلاس. لیاقت من این ادم هاست. لیاقت من ادم هایی مثل دکتر ل هست. ادمهای زلال و مهربون مثل خودم. کاش دنیا پر از ادمهایی مثل ل بود.

امروز مهندس گ بمن زنگ زد. حرف های معمولی زد. یعنی برای چی زنگ میزنه؟ خدایا نقش گ تو زندگی من چیه؟ ادم خوب و مودبیه. قراره چه نقشی تو زندگی من داشته باشه؟

امروز از سر کار که برگشتم رفتم برای خودم یه کیف باکلاس و شیک خریدم. یه کیف مخصوص خانوم دکتر باکلاسی مثل خودم.

س دیگه بمن زنگ نمیزنه. احساس میکنم سرش گرمه. شمارش رو از گوشیم حذف کردم. میدونه از دستش ناراحتم. اگر براش مهم بود زنگ میزد. معلومه دیگه منو فراموش کرده و سرگرمی جدید داره. باید به این وضع عادت کنم.

امروز هم صبح و هم بعد از ظهر جا پیدا کردم و راحت تو قطار نشستم. دیگه واقعا داره باورم میشه که دعا مستجاب میشه بشرط اینکه ادم مثبت اندیش باشه، احساسات منفی را از خودش دور کنه و به خدا اعتماد داشته باشه. خدایا بمن کمک کن احساسات منفی و بدبینی را از اعماق وجودم بیرون بریزم و فقط و فقط به تو تکیه کنم.

خدایا کمکم کن فردا هم روز خوبی داشته باشم و همه چی خوب باشه. خدایا یعنی تو صدای منو میشنوی و دعای منو مستجاب میکنی؟ امروز وقتی سوار مترو شدم باورم نمیشد بموقع برسم ولی رسیدم. خدایا سپردم به تو و ناامیدم نکردی. خدایا فردا و روزهای اینده هم خودم و خانوادم را به تو میسپارم. خدایا احساسات منفی و یاس و ناامیدی را از من دورکن. خدایا شکرت.

خدایا خودت گفتی "بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا" خدایا فقط به تو تکیه میکنم. خدایا تو را میخوانم. خدایا فقط از تو طلب میکنم. خدایا بقیه فقط وسیله هستند فقط به تو اطمینان دارم. خدایا فقط همه چی را از تو میخوام. خدایا احساسات منفی را از من دور کن و اعتمادم را بخودت بیشتر.

خدایا شکرت


باران بارانی
۱۲ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

امروز این قطاره دیوونم کرد خیلی طول کشید تا برسه. خیلی معطلم کرد. ولی راحت بودم توی باس و قطار. 

امروز دنباله کتابم را خوندم. دیشب دوستم زنگ ظد. مادرش رفته اصفهان و دوستم تنها شده. میخواد خونه بگیره نزدیک محل کارش. بمن میگه بیا با هم بگیریم. من گفتم باید فکر کنم. تصمیم گیری در مورد این موضوع همیشه برام سخت بوده. کار آسونی نیست. فردا هم کلاس اوراکل دارم هم یه جلسه مهم. اقای دکتر ل هم در جلسه خواهد بود. من نمیدنم چرا حس خوبی نسبت به این ادم دارم. نه خوش تیپه نه خوش قیافه ولی مهربون و خوش صحبت. چقدر این ادم انرژی مثبت داره. چقدر به دلم میشینه. چقدر مهربونه. هرچی به گذشتم فکر میکنم تا حالا هیچوقت ار یه غریبه انقدر خوشم نیومده. تا حالا انقدر یه غریبه برام اشنا نبوده. چقدر دوست داشتنی.


باران بارانی
۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام

امروز دومین روزی که با قطار میام. صبح ها خیلی راحتم ولی عصرها استرس دارم که کی به قطار میرسم. دیروز خیلی معطل شدم. ولی خداراشکر این دوروز جا هم پیدا کردم و خیلی راحت اومدم. راضیم خدایا شکرت.

دیروز و امروز روزهای خوبی داشتم. همه چی خوبه. یه دوست خوب تو مترو پیدا کردم. همسن خودمه. دختر خوبیه. این دو روز صبح ها با هم اومدیم. مثل اهن و اهن ربا هم را جذب کردیم. خیلی مودب، باوقار و مهربون و خوش صحبت. امروز می گفت شاید صبح ها با یه قطار دیگه بیاد. ولی خدا کنه قطار را عوض نکنه و همچنان با هم بیاییم. خیلی خانومه.  شاید دوست های خوبی برای هم بشیم. 

هوا هم داره خوب میشه. ادم کمتر عرق میکنه. ما یه همکار بوگندو اینجا داریم که بوی گندش داره خفمون یکنه. اخه چرا بعضی ها بهداشت را رعایت نمی کنن؟ حال ادم بد میشه. عه. بوی عرق چند روز مونده خشک شده میاد.

باران بارانی
۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

سلام امروز پاستا درست کردم با سس الفردو. نتیجه بد نبود ولی خیلی خوب هم نبود. خیلی وقت بود درست نکرده بودم. باید اخر هفته دوباره امتحان کنم.

اشپزی واقعا لذت بخشه. از خدا میخوام کمکم کنه که من یه اشپز خوب بشم. اشپزی بون ارامش میده. 

فردا ساعت هشت و نیم باید سرکلاس اوراکل باشم. چقدر لذت بخش. خیلی منتظر این کلاس بودم. یادمه تو همین وبلاگ نوشتم کاش یه دوره میرفتم. حالا اون دوره از فردا شروع میشه. خیلی خوبه. خدایا ممنونم که دعامو مستجاب کردی.

امروز با برادرزادم ماشینمو شستم و برق انداختم. بعد هم سرویس بهداشتی را شستم. امروز تولد همکارمه. میخوام عصری برم بیرون و برذش یه هدیه کوچولو بخرم.

دارم همچنان کتاب دعاکنید تا بی نیاز شوید را میخونم. احساس میکنم دوبار یا چندبار باید این کتاب را بخونم. ای کتاب شبیه کتاب چهاراثر از فلورانس اسکاول شین هست و حال ادم را خوب میکنه. در جایی از کتاب نوشته ادمهای سخت گیر و انعطاف ناپذیر(مثل من) اول باید درون خود را تغییر دهند و ایمان خود را تقویت کنند. افکار و احساسات منفی را از خود دور کنند تا اماده پذیرش و دریافت الطاف خداوند شوند. نویسنده میگه که نباید برای دعا تاریخ و زمان مشخص کرد. خدا هروقت که زمان درستی باشه به دعای پاسخ میده. مثلا اسحاق و ابراهیم و یعقوب را مثال میزنه. که سالها بعد نتیجه دعا را دریافت کردند. خدا به دعای ما وقتی پاسخ میده که ما اماده پذیرش دعا باشیم. خدا همه دعاهای ما را مستجاب میکنه. خدا هیچوقت نه نمیگه. ولی پاسخ دعا را وقتی دریافت می کنیم که اماده باشیم. واقعا این کتاب را باید بارها و بارها خوند تا ملکه ذهن ادم بشه. خدایا کمک کن بتونم خودمو تغییر بدم. خدایا احساسات و افکار منفی را من دور کن. خدایا خوشبختم کن. خدایا مشکلات را از سر راهم بردار. خدایا یار و یاورم باش. الان دیگه مطمینم دعایی که برای س کردم که چکش پاس بشه حتما مستجاب میشه و من تاریخی براش معین نمیکنم.  وقتی مستجاب میشه که اماده دریافتش باشیم.

خدایا چقدر احساس شادی و ازادی میکنم. یکی از بهترین کتابهایی که تو عمرم خوندم.

اولین طرحی که برای اتاقم زدند را دیدم. خیلی زیبا بود ولی خیلی گرون. حدود هشت میلیون. من نمیخوام انقدر هزینه کنم. گفتم یه طرح ساده تر برام بزنن. پنجشنبه طرح جدید میاد. مدل پرده ها و کاغذ دیواری را انتخاب کردم. حتی کفپوش. میخوام کلا یه اتاق زیبا داشته باشم که میرم داخلش روحیم تغییر کنه. ممکنه در را تغییر ندم خیلی گرون میشه. ولی باید برچسب های زیبا و گلگلی براش پیدا کنم.

دیشب خوابهای عجیبی دیدم. خواب دیدم رفتم اردو با دوستان دوران ابتداییم. چقدر عجیب بود. دیدم سوار سرسره شدم. خوشحال بودم و سرحال. رها و سبک. بدون هیچ دغدغه.

بهاره رهنما ازدواج کرده با یک میلیاردر. عاشق شده. خیلی زیبا. عکس کفش عروسیش را گذاشته بود اینستاگرام. کفش چرم بوفالوی سفید. منم یه کفش از بوفالوی سفید دارم. من بهاره رهنما را خیلی دوست دارم. شاد و خندان و پرانرژی. خیلی فعال. هم کارگردانی میکنه هم نویسندگی. هم بازیگری. یه رستوران هم داره. واقعا زرنگه. افرین.

منم خیلی دوست دارم کنار کارمندی یه بیزینس هم داشته باشم. خدایا کمک کن یه بیزینس راه بندازم




باران بارانی
۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر