دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

به نام پدر

يكشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۳۸ ب.ظ

سلام

حالم خوبه شکر خدا. احساس امنیت و آرامش دارم. در گروه جدید کاری هم جا افتادم و نقش خودم را پیدا کردم.

امروز همکارم اومد کمی  درد دل کرد از دست خانواده شوهرش کمی ناله کرد. یه خاطره تعریف کرد که یه شب اتفاقی میفته که خیلی از دست خانواده شوهرش عصبانی میشه و زنگ میزنه به پدرش و ازش میخواد که بیاد اونجا. پدرش هم میاد و هم با شوهر دستم صحبت میکنه و هم با پدر شوهرش و قضیه را حل و فصل میکنه.


من رفتم تو فکر. الان که مجردم ولی اگر متاهل بودم و مشکلی پیش میومد به پدرم زنگ بزنم که وجود نداره؟ واقعا دختری که پدر نداره باشد چکار کنه؟


خدا باید به ما دخترها کمک کنه. خدا باید هوای ما رو داشته باشه. خدایا خودت هوامو داشته باش همونطور که تا حالا داشتی.

خدایا ادم های خوب سرراهم قرار بده همینجوری که تا حالا همکارهای خوب و رییس خوب برای جور کردی.


خدایا خانواده خوب و همسر خوب سر راهم قرار بده همونطور که برای خواهرم همینکار را کردی.


خدایا استرس دوست ندارم. اضطراب دوست ندارم. خدایا ادم های زیرک دوست ندارم.


خدایا فیلم پدر را میبینم. لیلا رفت تو خانواده ای که حاج علی مثل پدرش مواظبشه. خدایا چطور ممکنه یه مردی که پدر ادم نیست دختری را مثل دختر واقعیش دوست داشته باشه؟


من که باورم نمیشه.

۹۷/۰۵/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
باران بارانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی