دلنوشته های بارانی من

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

باید قدر سلامتیم و این روزهای زیبای بهاری را بدونم

دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۶ ق.ظ

سلام

نشستم اینجا و دارم فکر میکنم. هزارتا کار دارم. نمیدونم کدوم را انجام بدم. فکرم هم خیلی مشغوله.

ولی کلا خیلی ناراحت نیستم. صبح اومدم سر کار و در جلسه اداره کلی که دیگه قرار نیست بهم پست ریاست بده شرکت کردم. و چون جلسه قبل دیر رسیده بودم امروز باید شیرینی میدادم. منم چون خیلی اهل شیرینی نیستم موز خریدم. البته خیلی همه استقبال کردن. 


خوشحالم که توی جلسه شرکت کردم حالم بهتر شد. دوستان را دیدم. درسته دیگه حتی کاندیدای ریاست نیستم ولی بهر حال این ادم ها را دوست دارم. فکر میکنم رفتار حرفه ای همینه و باید تا اخرش برم. 

رییس هم توی جلسه از من و یکنفر دیگه خواست که براش رزومه بفرستیم. من هم فرستادم ولی حوصله ندارم دلم را خوش کنم که قراره اتفاقی بیفته. هروقت از این فکر ها میکنم اتفاقا برعکس میشه.


میخوام زندگیم رو به روال سابق ادامه بدم. امروز هم میریم پیاده روی و سعی میکنم کمتر فکر کنم. دیروز 12245 قدم راه رفتم. امروز هم همین کار را میکنم.

وقتی هم رسیم خونه یه چیزی میخورم و میشینم سر درسم. میخوام خوشحال باشم با همه مشکلاتی که دارم. م رو هم اذیت نخواهم کرد. این سه شب تا خر هفته را سعی میکنم خوب درس بخونم تا پنجشنبه صبح بتونم برم کوه. 


هزار تا راه وجود داره برای سرگرم شدن و لذت بردن از زندگی. کوه، استخر، پیاده روی، سینما،... واقعا ارزش نداره. یه چیزی میشن دیگه.


یا خانوادم با من دوست میشن یا نمیشن. یا رابطم به م بهتر میشه یا نمیشه. یا وضعیت کاریم بهتر میشه یا نمیشه. ولی چیزی که مهمه این روزهای زندگیم دیگه بر نمیگرده. باید قدر سلامتیم و این روزهای زیبای بهاری را بدونم. این مهمترین چیزه.


۹۷/۰۲/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
باران بارانی

نظرات  (۱)

خوندن این نوشته بنده باید براتون جالب باشههمیشه دیر می رسیم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی